loading...
مدرسه راهنمایی پسرانه سما مبارکه
علی جباری بازدید : 64 سه شنبه 30 خرداد 1391 نظرات (8)

 

 

 

یکی از دغدغه های بسیاری از مادران و پدران محترم، تربیت دینی کودکانشان است. همین امر سبب شده تا به دنبال یک روش موثّر برای جذب کودکانشان نسبت به آموزه های دینی باشند. از سوی دیگر؛ همه والدین می دانند یکی از آموزه های مهمّ دینی که نقش بسیار موثّری در تربیت فرزندانشان دارد، نماز است. لذا به دنبال شیوه های کاربردی برای جذب و علاقه فرزندانشان به نماز می باشند. با توجّه به اینکه اجرای هر برنامه ای باید خالی از افراط و تفریط و رعایت نکات تربیتی باشد، از سوی اهل بیت(ع) رهنمود هایی در این باره آمده است که می تواند برای این دسته از والدین بسیار حائز اهمیّت باشد.
دغدغه و حرص این دسته از والدین گرامی در تربیت فرزندانشان بخاطر سفارشی است که در سخنان پیامبر اکرم(ص) آمده است که: «ادّبوا اولادکم فانکم مسئولون:(1) فرزندان خود را تربیت نمایید که در برابر آنان مسئولید». امیر المومنین(ع) نیز می فرماید: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم:(2) فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت و ادب کنید».
پدر و مادر گرامی نیز در قبال فرزندانشان احساس مسئولیت می کنند و سعی در تربیت آنان دارند. بسیاری از والدین از دوران کودکی به دنبال آموزش نماز به کودکانشان می باشند. چرا که نماز یکی از مهمترین آداب و دستورات اسلامی است و تاثیر بسزایی در هموارسازی راه تربیت فرزندان دارد.

اهمیّت نماز

در آیات قرآن کریم، بیش از 122 آیه پیرامون نماز وارد شده است که دلالت بر اهمیّت این دستور الهی دارد. همچنین تعبیراتی که در احادیث ائمه(ع) در مورد نماز آمده همین مطلب را تایید می کند. گاهی نماز به منزله سر در بدن قرار گرفته، و گاهی اسلام بر پنج پایه تصوّر شده است که یکی از آنها نماز است.
پیامبر اسلام(ص) نماز را نور چشم خود می داند،(3) و یا آن را بسان معشوقه ای توصیف می کند که هم صحبتی با او هر سختی را گوارا می سازد.(4)
آری نماز فروغ چشمی است که سایر اعضاء با آن مسیر خود را می یابند و میزانی است که همه اعمال با آن سنجیده می شود(5) و کسی که میزانش را بر ندارد در روز قیامت اعمالش را چگونه محاسبه خواهند کرد؟!(6)
نماز آن گونه است که، پیامبران الهی نیز به آن سفارش شده اند و از سفارش کنندگان به آن بوده اند. پیشوایان الهی چه در طول حیات پر برکت خود و چه در لحظات واپسین زندگی همواره به نماز عنایت داشته اند.(7) حضرت ابراهیم(ع) در جهت اقامه نماز، همسر و کودک خویش را در بیابانی بی آب رها می کند(8) و با این حال از خداوند تقاضا دارد تا او و فرزندانش را در زمره اقامه کنندگان نماز قرار دهد.(9) چه سعادتی است اقامه نماز که حضرت عیسی(ع) می گوید: «وَ اَوْصانِی بِالصَّلوهِ وَ الزَّکوهِ ما دُمْتُ حَیّاً:(10) مادامی که در حیاتم به نماز و زکات توصیه شده ام». حضرت موسی(ع) نیز مامور به اقامه نماز است.(11) و لقمان حکیم فرزندش را به اقامه نماز توصیه می کند(12) و سرانجام نماز بر همه مومنان نوشته شده است(13) تا از این چشمه جوشان بهره گیرند(14) و به معراج رسند.(15)
پیامبر اسلام(ص) نیز از سوی خداوند مامور است تا خانواده خویش را به نماز فراخواند و خود نیز بر این امر پایداری کند (وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا).(16) چراکه نماز معراج مومن است، و هر کس از عروج باز ماند در سقر زمین گیر خواهد  شد (مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَر؟ َقَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) (17)

فوائد و آثار نماز خوانی فرزندان
1- گرایش به امور پسندیده

نماز از آنجا که ارتباط با خداوندی است که سرچشمه همه خوبی هاست، فرزندانتان را به کار های پسندیده دعوت می کند. شرایطی که برای نماز بیان شده و نمازگزار باید آن را رعایت کند، به گونه ای طرّاحی شده که او را نا خداگاه به سمت خوبی ها سوق می دهد. مسائلی مثل غصبی نبودن مکان و لباس نمازگزار، وقت شناسی و همراهی او با اجتماع و... از این مواردند. این مسئله به سادگی قابل درک است که نماز تنها نماز نیست بلکه رفتاری آموزشی است که یک مجموعه صفات و افکار پسندیده را در نهان انسان نهادینه می کند. چنانکه مشرکین هنگامی که با حضرت شعیب(ع) به جدل می پرداختند به این نکته ـ هر چند از روی تمسخر ـ اشاره کرده اند و به او گفتند: «یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا ما نَشاء: (18) اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند، ترک کنیم; یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟!

2- دوری از گناه و جرایم

رذائل و رفتارهای ناپسند مصادیق فراوانی دارند. با این حال یکی از آثار مهمّ نماز، محافظت نمازگزار از همه این گناهان است. اگر قرآن می گوید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»(19) یعنی اینکه نماز شما را از هر آنچه که از مصادیق فحشا و منکر است باز می دارد. البته اگر برخی از نمازگزاران به گناهانی آلوده می شوند بخاطر اینست که به همان میزان به نماز توجّه و عنایت نداشته اند.
دو نکته را باید مورد دقّت قرار دهیم : 1- اینکه هر چه به نماز توجّه و ارزش بیشتری قائل شدیم از گناهان به همان میزان بیشتر دور می شویم. به عنوان نمونه حضرت فاطمه(س) نماز را عامل دوری از تکبّر می دانند.(20) 2- اینکه باید مراقب باشیم اگر به هر علّتی گناهان پر رنگ شدند و بر توجّه ما به نماز غلبه کردند به همان میزان، از لذّت و روح نماز ما کاسته خواهد شد. این حالت بسیار خطرناک است به گونه ای که بعضی افراد با آلوده شدن به گناهان نماز خواندن بر ایشان بی مفهوم می شود لذا تارک نماز می شوند و روز به روز در گرداب گناهان بیشتر فرو می روند.

3- آرامش بخش و شجاعت آفرین

هر کسی به فکر آرامش خود و اطرافیانش می باشد. هر پدر و مادر دلسوزی با استرس و اضطراب فرزندش و یا با ترس و دلواپسی او دچار غم و اندوه می شود. قرآن یاد خداوند را آرامش بخش دلها می داند(أَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(21) و از سوی دیگر نماز را بهترین وسیله برای ذکر و یاد خدا می داند (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی).(22) با این توصیف فرزندان ما اگر اهل نماز و راز و نیاز باشند علاوه بر اینکه دلهایشان مملوّ از آرامش است، طبق بیان قرآن ترس و خوفی نیز به دلشان راه نمی یابد. (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ... لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).(23)

4- موفقیّت و احساس کامیابی

هر چند سعادت واقعی مربوط به جهان دیگر است و مومنان نماز خوان طبق قرآن در سوره مومنون به رستگاری و سعادت می رسند امّا این افراد در همین دنیا هم گوی سبقت را از دیگران ربوده اند چراکه آنها از خداوند یاری می طلبند.(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)(24) و خداوند نیز گفته است که نماز گزاران را تنها نمی گذارد(قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ).(25) حال اگر فرزندانمان را به نماز خواندن و ارتباط با خداوند آشنا کنیم، او را به منبعی از قدرت و اقتدار که سرشار از اعتماد و امید است رسانده ایم. هرگاه از بدی روزگار و مشکلات پیش رو صدای ناله افرادی بلند شد، آنها با اراده ای مستحکم پیش می روند و در جا نمی زنند. (اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون).(26)

اصول کلّی جذب کودک به امور دینی
1- محبّت و مهرورزی

محبّت و مهرورزی یکی از اصول تربیتی اسلام است که تاکید فراوانی به آن شده است. شخصی که محبّت و مهر کسی را به دل می نشاند نا خواسته به تقلید از او پرداخته و الگوگیری از رفتار و اخلاق او می کند مانند او لباس می پوشد، مانند او سخن می گوید و از رفتارهای او در موقعیت های متفاوت نسخه برداری می کند. هر چه آن شخص دوست دارد، برایش دوست داشتنی می شود. و هرچه بد می داند، از چشم او می افتد. گاهی اوقات دوستی و محبّت به حدّی می رسد که از شخص، فردی مرید؛ و مطیعِ چشم و گوش بسته می سازد.
خداوند نیز کسانی را که دم از محبّت الهی می زنند، امّا مطیع نیستند را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ: بگو: اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید؛ تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد».(27) هرچند نیاز ضروری فرزندان به محبّت و عاطفه را نمی توان انکار کرد، امّا از آثار و پیامدهای محبّت و عاطفه و تاثیرات تربیتی آن نباید غافل شد. به هر حال در اسلام به والدین توصیه شده است تا محبّت خویش را از فرزندانشان دریغ ندارند.
امیر المومنین(ع) نیز می فرماید: «لیتأسّ صغیرکم بکبیرکم و لیرأف کبیرکم بصغیرکم و لا تکونوا  کجفاة الجاهلیة: کودکتان باید در رفتار خود پیرو بزرگان باشد و بزرگترها، باید نسبت به کودک، رئوف و مهربان باشد. مبادا مانند جفاکاران و ستمگران دوران جاهلیت رفتار کنید».(28) با دقت در سخن حضرت(ع) رابطه میان اطاعت و پیروی، با رافت و محبّت به روشنی قابل درک است. کوچکتر ها به پیروی از بزرگتر ها توصیه شده اند و بزرگتر ها سفارش به رفتار محبت آمیز با کودکان شده اند. گویا حضرت(ع) این دو را در گرو یکدیگر می دانند و به عنوان یک رفتار متقابل از سوی کودکان و والدینشان لحاظ می کنند.
 امّا در مورد چگونگی محبّت و مهرورزی به کودکان تا حدّی مربوط به فطرت و تا حدّی مربوط به عرف جامعه دارد. در هر صورت معصومین(ع) برای ابراز محبت خود نسبت به فرزندانشان از نوازش، بوسیدن و ... بهره می جسته اند.
در مورد پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که: «إذا أَصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلدِهِ وَ وُلدِ وُلدِهِ: همه روزه صبح، دست محبّت به سر فرزند خود و فرزند فرزندش می کشید».(29) ایشان مسلمانان را به ابراز محبّت و بوسیدن فرزندانشان سفارش می کردند و در مقابل آن حسنه(30) و مقام های بهشتی(31) را وعده می دادند. هنگامی که شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد که هیچ کدام از فرزندانش را تاکنون نبوسیده است، ایشان آن مرد را اهل آتش دانست.(32)
بنابراین، باید به فرزندان عشق ورزید و آنها را مورد لطف و مهربانی قرار داد. زیرا «کسی که نسبت به فرزندش محبّت کند مشمول رحمت الهی می شود».(33)

2- تشویق و ترغیب

در تربیت اسلامی به تشویق و ترغیب توجه ویژه ای شده است و خداوند از این طریق بندگان را به سوی خوبی ها سوق می دهد.
قرآن به شیوه های گوناگونی به تشویق پرداخته است. آیاتی که نعمت های بهشتی را بیان می کنند و آیاتی که از بشارت سخن می گویند، از این دسته آیات می باشند. یکی از اوصاف پیامبران الهی(ع) در قرآن «مبشّر»(34) بیان شده است. بشارت هایی در قرآن از جمله «لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ»(35)، «لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»(36)، «لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ»(37)، «أَجْرٌ کَبِیرٌ»(38)، «لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»(39)، «سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»(40)، «أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(41) و... ، نمونه هایی از آیات بشارت آمیز قرآن اند که به تشویق بندگان برای انجام کارهای نیک می پردازند.
یکی از راه های جذب فرزندان به سوی آموزه های دینی و نماز، تشویق و ترغیب است. تشویق اگر به گونه ای پسندیده و بجا باشد، بسیار کارساز است. تاثیر تربیتی تشویق، گاهی چنان است که جهت زندگی افراد را دگرگون می سازد. اگر تشویق قبل از انجام عملی پسندیده باشد، موجب شوق و رغبت شخص می شود، و اگر پس از انجام آن عمل باشد؛ سبب تقویت و پایداری این رفتار در او می گردد. لذا والدین محترم می توانند در دو مرحله فرزندانشان را به نماز دعوت کنند. ابتدا آنها را ترغیب به نماز خواندن کنند و در صورت انجام، به تشویق آنها بپردازند. با توجّه به اینکه تشویق فرزندان نوعی توجّه و شخصیت دادن به آنها است، سعی می کنند خود را از کانون توجّه و محبّت والدین دور نسازند. از این طریق به تکرار عمل یا رفتار مورد نظر پرداخته، تا جائیکه جزئی از شخصیّت رفتاری آنها می گردد.
تشویق کودک، می تواند یک تشویق مادّی یا معنوی باشد. پاداش و تشویق مادّی حتّی می تواند با خرید یک شکلات، اسباب بازی، یا یک گردش تفریحی، و بازی و سرگرمی صورت گیرد. البته، هر چند این نوع پاداش ها خوب است، امّا نباید از پاداش های معنوی و روحی نیز غفلت کرد. گاهی یک آفرین و نوازش تاثیر بیشتری دارد. نقل شده است که پسر بچه ای در نزد پیامبر (ص) عطسه کرد و سپس گفت:«الحمد الله». پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: «بارَکَ اللهُ فِیکَ: آفرین بر تو باد».(42) همین ابراز محبّت اگر از سوی والدین به فرزند باشد می تواند بهترین پاداش برای آنها تلقّی شود. خداوند نیز به بسیاری از بندگان صالح خود ابراز محبّت می کند. در قرآن آمده است که: «أَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین»(43)، «فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(44)، «اَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»(45) و « بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِب الْمُتَّقِینَ».(46)
پدر و مادر گرامی نیز باید توجّه داشته باشند که تشویق و پاداش نقش موثّری در تربیت فرزندشان دارد، البته به گونه ای که بداند چرا مورد تشویق واقع شده اند. تشویق باید متناسب با رفتار نیک فرزند باشد، نه بیشتر و نه کمتر از آنچه شایستگی دارد. دوری از افراط و تفریط، و رعایت تعادل نیز از ضروریات تشویق است.

3- الگوپذیری و اسوه سازی

تقلید و الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از جنبه های روانی انسان است که هر انسان ناگزیر برای یادگیری و آموزش از آن بهره می گیرد. عمومیّت و شمول آن در تمام انسان ها سبب شده تا عدّه ای آن را نوعی غریزه و امری فطری در وجود انسان بدانند.(47) فرزند شما تقریبا از دو سالگی در تمام زمینه ها از شما الگوبرداری می کند(48) و برای تقلید و الگوپذیری او نمی توان مرز و محدوده ای مشخّص کرد.
نه تنها شما الگوی رفتاری فرزندتان هستید که اطرافیان نیز می توانند این نقش را ایفا کنند. اقوام، خویشان، عمّه و عمو، خاله و دایی و ...، هر یک به نحوی در شکل گیری شخصیّت فرزندتان نقش دارند. به همین خاطر است که در «روایات انتخاب همسر»(49) آمده است که دقّت کنید؛ با ازدواجتان چه کسی را خاله و دایی فرزندانتان قرار می دهید! چرا که آنها الگوی رفتاری فرزندانتان خواهند شد و در تربیت آنها نقش دارند.
برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران نیز در تربیت فرزندان بی اثر نیست. در طیّ این روابط و معاشرت ها، فرزندان هر چه را می بینند و می شنوند عیناً می پذیرد و اجرا کند. بدون اینکه به خوب یا بد بودن آن توجّهی داشته باشد. این پیروی و تبعیّت بی دلیل از دیگران بسیار خطر آفرین است. حضرت ابراهیم(ع) به قومش فرمود: «هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ: آیا هنگامی که این بت ها را می خوانید، صدایتان را می شنوند. یا می توانند به شما سود و زیانی برسانند؟» مشرکان گفتند: «قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذالِکَ یَفْعَلُونَ: ما پدران و مادرانمان را دیدیم که چنین می کردند. (ما نیز از آنها تبعیّت می کنیم)».(50) گاهی تقلید های فرزندان از بزرگانشان اینگونه بی دلیل و بی چون و چرا است که آنها را به انحراف و گمراهی می کشاند.
 ما باید در دوستی ها و روابط خانوادگی با دیگران دقّت بیشتری به خرج دهیم. فرزندانمان را به برقراری دوستی با افرادی توصیه یا برحذر داریم. این روش را قرآن به ما آموخته است. چرا که انسان های بد عاقبتی همچون ابولهب(51) را منفور افراد می سازد و از سوی دیگر، همه را به الگو گیری از افرادی همچون حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمّد(ص) توصیه می کند.
هرچند حسّ الگو پذیری در فرزندان اجتناب ناپذیر است، امّا والدین گرامی نیز نباید از «اسوه سازی» و معرّفی الگوهای مناسب به فرزندانشان کوتاهی کنند.
در قرآن، پیامبر اسلام(ص) به طور مطلق،(52) و حضرت ابراهیم(ع) نیز در توحیدگرایی و ستیز با شرک و بت پرستی(53) به عنوان الگو و اسوه معرّفی شده اند. ما نیز باید فرزندانمان را به تبعیّت از سیره معصومین(ع) فراخوانیم. علاوه بر این، معرّفی الگوهای عملی و قابل مشاهده برای فرزندان بسیار موثّر است. این امر سبب آسان شدن پذیرش یک رفتار از سوی فرزندان می شود.
فراموش نکنید که تنها معصومین(ع) می توانند الگوهای کامل و مطلقی برای فرزندانمان باشند. اگر افراد دیگری را نیز برای فرزندانتان الگو قرار می دهید، بهتر است به رفتارهای پسندیده آنها اشاره کنید تا فقط در همان رفتارها به عنوان الگو معرّفی شده باشند.

مراحل اصولی برای جذب کودک به نماز:

هر چند برای تربیت دینی کودکان اصولی کلّی ذکر شده است که رعایت آنها ضروری است، امّا آشنا کردن کودکان به نماز نیاز به رعایت نکات خاصّی دارد که ذکر آنها خالی از لطف نیست. کلّی گویی و عدم ارائه روشی کاربردی و عملی در تربیت کودکان، یکی از مشکلات والدین در مسیر تربیت فرزندان است. این ابهام و کلّی نگری، گاهی به حیرت و سردرگمی والدین یا برداشت شخصی ایشان از روشهای ارائه شده منجر می شود که پیامدهای خوبی را به دنبال ندارد. بنابراین، ارائه روش های کاربردی و زمانبندی شده از ضروریات به نظر می رسد. هر برنامه تربیتی برای نتیجه بخشی ناگزیر سیری را طی می کند. برای علاقه مند کردن کودکان به نماز نیز یک سیر تربیتی لازم است که می توان آن را در مراحل پیش رو ارائه داد:

1- مرحله تعلیمی (آموزشی)

در روایات اسلامی به آموزش نماز به کودکان توجّه و تاکید شده است. امیرالمومنین(ع) می فرماید: «عَلِّمُوا صِبْیانَکُمُ الصَّلاةَ: نماز را به فرزندانتان بیاموزید».(54) همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عزّ و جلّ لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّهُ: چون فرزندى وضو و نماز را یاد گیرد، خداوند ان شاء الله، پدر و مادر او را مى آمرزد».(55)
در آموزش و تعلیم همواره به چند عامل توجّه ویژه ای می شود: 1- گروه سنّی، 2- میزان استعداد و سطح توانایی در یادگیری افراد، 3- علاقه و اختیار افراد و 4- روش و طریق آموزشی. امروزه با لحاظ این عوامل، برای هر گروه سنّی کتابهای ویژه ای با سبک های متفاوت نوشته می شود. آموزش نماز نیز از این امر مستثنی نیست. توجّه به سنّ، و ارزیابی استعداد افراد کمک زیادی در رسیدن به مقصود می کند. در تعلیم و آموزش دینی به خصوص نماز نیز عواملی مثل سنّ کودک و ... باید مورد لحاظ واقع شوند.
در چه سنّی، فرزند خود را به نماز تشویق کنیم؟ در چه زمانی او را به نماز امر کنیم؟ آموزش نماز در چه سنّی مناسب است؟ آیا با توجّه به مراحل رشد کودک، روش آموزشی نیز دارای مراحل و قابل ارتقا است؟ آیا در روایات اسلامی اشاره روشنی به این مراحل و نحوه زمانبندی آن شده است؟
امام باقر(ع) در توصیه هایی به والدین، به نکاتی اشاره کرده اند که پاسخ مناسبی برای سوالات فوق است. ایشان می فرمایند: «إذا بَلَغَ الغُلامُ ثَلاثَ سِنینَ، یُقالُ لَهُ : قُل (لا إلهَ إلاَّ اللّه) سَبْعَ مَرّاتٍ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ ثَلاثُ سِنینَ و سَبعَةُ أشهُرٍ و عِشرونَ یَوما، فَیُقالُ لَهُ : قُل : (مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه) سَبعَ مَرّاتٍ . و یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ أربَعُ سِنینَ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ قُل : سَبعَ مَرّاتٍ : (صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ). ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ خَمسُ سِنینَ ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ : أیُّهُما یَمینُکَ و أیَّهُما شِمالُکَ ؟ فَإِذا عَرَفَ ذلِکَ حُوِّلَ وَجهُهُ إلى القِبلَةِ و یُقالُ لَهُ : أسجُد. ثُمَّ یُترَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ، فَإِذا تَمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ قیلَ لَهُ : اغسِل وَجهَکَ و کَفّیکَ، فَإِذا غَسَلَهُما قیلَ لَهُ : صَلِّ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ تِسعُ سِنینَ ، فَإِذا تَمَّت لَهُ عُلِّمَ الوُضوءَ، و ضُرِبَ عَلَیهِ، و اُمِرَ بِالصَّلاةِ، و ضُرِبَ عَلَیها . فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عز و جل لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّه: چون پسر به سه سالگى رسید، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (لا إله إلاّ اللّه). سپس، رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روزِ او کامل شود. سپس باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (محمّد رسول اللّه)؛ و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود. آن گاه باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (صلى اللّه على محمّد وآله). سپس رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آن گاه از او بپرسند: دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت، باید صورتش را به سمت قبله برگردانده، به او بگویند: سجده کن. سپس، رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود. پس وقتى هفت سال او تمام شد، باید به او بگویند: صورت و دو دستت را بشوى وقتى آن دو را شُست ، باید به او بگویند: نماز بخوان. سپس، رهایش کنند تا نُه سال او تمام شود. وقتى تمام شد، وضو به او یاد داده شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد و به نماز، امر شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد. وقتى وضو و نماز را فراگرفت، خداوند، او و پدر و مادرش را مى آمرزد؛ إن شاء اللّه!».(56) امام صادق(ع) نیز به زمانی برای آموزش نماز اشاره کرده اند. ایشان می فرمایند: «إنّا نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی خَمسِ سِنینَ، فَمُروا صِبیانَکُم بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ، و نَحنُ نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّومِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ بِما أطاقوا مِن صِیامِ الیَومِ إن کانَ إلى نِصفِ النَّهارِ أو أکثَرَ مِن ذلِکَ أو أقَلَّ، فَإِذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ و الغَرَثُ أفطَروا، حَتّى یَتَعَوَّدُوا الصَّومَ و یُطیقوهُ، فَمُروا صِبیانَکُم إذا کانوا بَنی تِسعِ سِنینَ بِالصَّومِ مَا استَطاعوا مِن صِیامِ الیَومِ، فَإذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ أفطَروا: ما کودکان خود را وقتى پنج ساله اند، به نماز امر مى کنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت ساله اند، به روزه وامى داریم؛ به اندازه اى که توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مى کنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازه اى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند».(57)
در دو روایت فوق به نکات بسیار دقیقی اشاره شده است که رعایت آنها کفایت می کند:
1. آموزش نماز باید مرحله به مرحله باشد.
2. آموزش نماز با مراحلِ آسانی همچون گفتن «لا اله الّا الله» آغاز شود.
3. آموزش نماز همراه با آموزش آموزه های آن باشد. (رو به قبله بودن و ...)
4. آموزش نماز تدریجی (طیفی) و قبل از رسیدن به سنّ تکلیف باشد.
5. آموزش نماز و مراحل آن متناسب با سنّ کودک و در توان او باشد.
آموزش نماز باید همراه با اختیار و علاقه کودک باشد.

2- مرحله تسهیلی (آسان سازی و انس گیری)

با توجّه به اینکه خداشناسی و خداباوری از امور فطری است،(58) رغبت و تمایل درونی کودکان به شناخت خدا و نمازخواندن طبیعی به نظر می رسد. فطرت پاک خداباوری کودکان، تربیت دینی را آسان و سهل می کند. هم والدین به راحتی می توانند فرزندانشان را با آموزه های دینی آشنا کنند. و هم کودکان، ـ آن را مطابق فطرت خود می یابند و ـ از آن استقبال می کنند.
البته والدین گرامی، باید فرزندانشان را به گونه ای ـ قبل از سنّ تکلیف ـ به نماز وادارند که این رغبت و علاقه، تبدیل به انس و الفت گردد. نماز خواندن باید به صورت یک عادت، ملکه و مونسی برای فرزند گردد. مونسی که مصاحبت با او آسان، و ترک آن دشوار است. امام صادق(ع) نیز علّت اینکه زودتر (قبل از سنّ تکلیف) باید کودکان را به نماز و روزه امر کرد را همین عادت کردن آنان بیان می کند.(حتى یتعودوا)(59) برای عادت دادن فرزند نیز می توان از تشویق بهره برد.
 
هرچند فرزندان دارای فطرت خداجویی می باشند؛ امّا با این حال، عدّه ای از فرزندان در بزرگسالی تمایل و رغبتی به نماز نشان نمی دهند. علّت اصلی این مساله، مربوط به عوامل محیطی می شود. عواملی که فطرت شخص را از مسیرش منحرف کرده اند.
یکی از لوازم آسان سازی تربیت، سازگاری محیط با نوع تربیت است. اگر فرزند؛ مصادیقی از آنچه به آن امر می شود را در اطراف خود مشاهده کند، پذیرش آن رفتار برایش راحت است. نماز خواندن والدین، اطرافیان، دوستان و آشنایان بسیار کمک کننده هستند. به همین خاطر است که در خانواده هایی که بزرگان، اهل عبادت و نماز اند؛ به ندرت فرزندان به نماز بی توجّهی می کنند.
القائات محیطی، ناخواسته فرزندان را محو محیط می سازند. آنها بدون اینکه فکر کنند، عمل نیک و زشتی را تکرار می کنند. بنابراین، نباید کودکان با محیط های دینی مثل مساجد و مجالس مذهبی بیگانه باشند. والدینی که بین فرزندانشان با این محافل علاقه ای ایجاد می کنند، در مساله تربیت، کمتر به زحمت می افتند.
فرزندانشان نیز پذیرای تربیت دینی هستند.

3- مرحله بینشی (انگیزه سازی)

خداوند راه هدایت را به بندگان نشان داده است و این بندگان هستند که مسیرشان را انتخاب می کنند. هرکس بخواهد، راه مومنان را در پیش می گیرد و هر کس بخواهد راه کفر را پیشه می کند.(60) ایمان امری قلبی است که با اشتیاق و میل همراه است. اکراه، جایگاهی در ایمان قلبی و پایدار ندارد. خداوند در قرآن می گوید: «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّى یَکُونُوا مُؤْمِنینَ:(61) آیا تو مردم را به اجبار وا می داری تا ایمان بیاورند؟!».
پدر و مادر گرامی نیز باید زمینه هایی را فراهم کنند تا فرزندانشان با انگیزه و علاقه قلبی به ایمان و نماز رو آورند. زور و اجبار راه به جایی نمی برد. شاید فرزندان از ترس توبیخ و سرزنش والدین یا بوسیله اجبار آنها؛ به نماز بایستند، امّا این نوع تربیت ناپایدار خواهد بود. با گذشت زمان و از بین رفتن زور و اجبار، دیگر نباید انتظار استمرار این رفتار را داشت. بهمین سبب، انگیزه سازی از نکاتی است که والدین گرامی باید به آن عنایت ویژه ای داشته باشند.
هرچند کودکان در سنین پایین تر، از اعمال خود انگیزه ای جز جلب توجّه اطرافیان ندارند؛ امّا با رشد کودک و بالا رفتن فهم او؛ لازم است ـ به همان زبان کودکانه ـ از خداوند، نعمتهای الهی، شکرگزاری و فلسفه نماز خواندن برایش سخن گفت. شاید تشویق در مراحل ابتدایی انگیزه ای برای نماز خواندن فرزند شود امّا با رشد فکری او کفایت نمی کند. علاوه بر این، تشویق تا حدّی برای انگیزه سازی کاربرد دارد. افراط در تشویق، سبب می شود کودک شرطی شده و در صورت نبودن آن، انگیزه ای برای نماز خواندن نداشته باشد.
ایجاد انگیزه برای کودک در مرحله اوّل می تواند باتشویق و ترغیب، با هدیه دادن، مشارکت در برپایی نماز، تمجید در مقابل دیگران و ... باشد.

نتیجه

نماز در آئین مبین اسلام دارای اهمیّت فوق العاده ای است. نماز انسان را از پلیدی ها دور می کند و راه تکامل را برایش هموار می سازد. بخاطر جایگاه رفیعی که نماز دارد، در سیره پیشوایان توصیه شده است تا فرزندانمان را از کودکی به نماز امر کنید. نماز خوان کردن کودکان، یک فرایند تربیتی است که دقّت زیادی را می طلبد. آموزش نماز باید همراه با تشویق و محبّت باشد. با بالاتر رفتن سنّ کودک، پشتیبانی فکری او از لوازم تربیتی می باشد. او باید بداند، چرا نماز می خواند؟ این امر سبب می شود تا تربیت او پایدار باشد.
ما برای نماز خوان کردن کودکان رعایت سه امر را پیشنهاد می کنیم: 1- آموزش زبانی و عملی نماز به کودک. 2- آسان سازی نماز خواندن، با تکرار و به وسیله تشویق و ... . 3- پشتیبانی فکری در جهت تقویت خداباوری او.

پی نوشت ها:

(1) - سفینةالبحار ـ ماده ادب.
(2) - وسائل الشیعه، جلد 21، صفحه 476، حدیث 27629.
(3) - «قرة عینی فی الصلوة» (بحارالانوار، جلد 77، صفحه 77).
(4) - پیامبر اکرم(ص): «افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و  باشرها بجسده و تفرغ لها، فهولایبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر ام علی یسر: بهترین مردم کسی است که عبادت را معشوق خود بداند. با عبادت معانقه کند و آن را با تمام وجود لمس نماید و خود را برای آن فارغ سازد. آنگاه نگران نخواهد بود که دنیا برای او به سختی بگذرد یا به آسانی». (اصول کافی، کلینی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، جلد 3، صفحه 131، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام).
(5) - «الصلوه میزان: نماز وسیله سنجش مردم است» (فروع کافی، جلد 1، صفحه 267).
(6) - قال الصادق(ع) : «اول ما یحاسب به العبد، الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله و اذا ردت رد علیه سائر عمله: نخستین چیزى که از بنده حسابرسى مى شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته مى شود.اگر نمازش رد شود، بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد».(وسائل الشیعه ، جلد 3، صفحه 23. من لایحضره الفقیه ، جلد 1، باب 30، حدیث 5)
(7) - امام صادق(ع): «احب الاعمال الی الله (عز وجل) الصلوة و هی اخر وصایا الأنبیاء: نماز، بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی  است». (میزان الحکمة ، جلد ۵، صفحه ۳۹۷)
(8) - «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ» (سوره ابراهیم، آیه 37).
(9) - «ربّ اجعلنی مقیم الصّلوة و من ذریّتی» (سوره ابراهیم، آیه، 40).
(10) - سوره مریم، آیه 31.
(11) - خداوند به موسی چنین خطاب می‌کند: «اقم الصّلوة لذکری» (سوره طه، آیه 14).
(12) - کلامی ‌از لقمان است که به فرزند خود چنین می‌گوید:«یا بنیّ اقم الصّلوة و امر بالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان/ 17)
(13) - «إنّ الصّلوة کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتا» (سوره، نساء).
(14) - پیامبر(ص): «مثل الصوات الخمس کمثل نهرجار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم  خمس مرات فما یبقی ذالک من الدنس: نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی  نمی ماند.» (کنز العمال ، جلد ۷، صفحه ۲۹۱، حدیث ۱۸۹۳۱).
(15) - پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم): «الصلوة معراج المؤمن: نماز معراج مؤمن است» (کشف الاسرار، ج 2، صفحه 676)
(16) - «وَ أَمر اَهلَکَ بِالصَّلوة وَ اصطَبر عَلَیها» (سوره طه، آیه 132).
(17) - سوره مدثّر، 42 ـ 43.
(18) - سوره هود، آیه 87.
(19) - سوره عنکبوت، آیه 45.
(20) - حضرت فاطمه زهرا(س) :«(جعل الله) الصلاة تنزیها لکم عن الکبر: خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خود پسندی مقرر فرمود» (اعیان الشیعه، ج1، صفحه 316). 
(21) - «اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ: آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست» (سوره رعد، آیه 28).
(22) - سوره طه، آیه 14.
(23) - «اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّکاةَ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ: کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند» (سوره بقره، آیه 277).
(24) - «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ: ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است» (سوره بقره، آیه 153).
(25) - «وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ: و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید» (سوره مائده، آیه 12).
(26) - «اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ* الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون: انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند» (سوره معارج، آیات 19 تا 23).
(27) - «قل ان کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله» (سوره آل عمران، آیه 31).
(28) - نهج البلاغه، فیض الاسلام، صفحه 531.
(29) - وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 126؛ بحارالانوار، جلد 23، صفحه 114.
(30) - رسول­خدا(ص) فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً: هر کس فرزند خود را ببوسد خداوند براى او یک حسنه می­نویسد» (الکافی، جلد6، صفحه 49؛ و عدةالداعی، صفحه 88؛ و وسائل‏الشیعة، جلد، 21صفحه 475.) و می­فرمودند: «القَبّله حَسنَه و الحَسنَه عَشره: بوسیدن فرزند حسنه است و پاداش هر حسنه ده برابر است.» (کنز العمال، جلد 16، صفحه 445).
(31) - رسول خدا(ص) در روایت دیگری با اشاره به پاداش فراوان اخروی بوسیدن فرزندان می­فرمایند: أَکْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکُمْ فَإِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ: فرزندان خود را بسیار ببوسید چرا که برای هر بوسه­ای درجه­ای در بهشت است و فاصلۀ میان دو درجه پانصد سال می­باشد. (روضة الواعظین، فتال نیشابورى، محمد بن حسن، قم، شریف رضی چاپ اول؛ جلد 2، ص369؛ و وسائل‏الشیعة، جلد21، صفحه 485).
(32) - هنگامی که شخصی به نزد ایشان آمد و به پیامبر(ص) عرض کرد که هیچ­ یک از فرزندانش را تاکنون نبوسیده است. ایشان او را از اهل آتش دانستند؛ «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِی ص فَقَالَ لَهُ مَا قَبَّلْتُ صَبِیاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذَا رَجُلٌ عِنْدَنَا أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ!» ( الکافی،  جلد6، صفحه50؛ و تهذیب‏ الأحکام، جلد8، صفحه113؛ و وسائل‏الشیعة، جلد21، صفحه484).
(33) - امام صادق(ع) می فرماید: «انّ الله عزّوجل لیرحم الرّجل (العبد) لشدّة حبّه لولده: مردی که نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت مخصوص خداوند است» (مکارم الأخلاق، صفحه 113؛ وسائل الشیعة، جلد 15، صفحه 201).
(34) - «وَ رُسُلا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا» (سوره نساء، آیه 165).
(35) - سوره حدید، آیه 18.
(36) - سوره انشقاق، آیه 25.
(37) - سوره مائده، آیه 9.
(38) - سوره حدید، آیه 7.
(39) - سوره رعد، آیه 22.
(40) - سوره رعد، آیه 24.
(41) - سوره اعراف، آیه 42.
(42) - اصول کافى، کلینى، جلد 4، صفحه474.
(43) - سوره بقره، آیه 125.
(44) - سوره آی عمران، آیه 159.
(45) - سوره حجرات، آیه 9.
(46) - سوره آل عمران، آیه 76.
(47) - مراجعه کنید به: مقاله اثربخشی تقلید و الگوپذیری در تعلیم و تربیت کودکان.
(48) - مراجعه کنید به: کتاب پرورش دینی کودک، زهرا کریما، ناشر: مرکز پژوهش‏های اسلامی صدا و سیما.
(49) - اصول کافی، کلینی، جلد 5، صفحه 332.
(50) - سوره شعراء، آیات 72ـ74.
(51) - تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ (سوره مسد، آیه 1).
(52) - «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیراً» (سوره احزاب، آیه 21)
(53) - «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» (سوره ممتحنه، آیه 4)
(54) - جامع احادیث الشیعه، جلد 4، صفحه 46.
(55) - وسائل الشیعه ، جلد 3، صفحه 13.
(56) - مکارم الاخلاق، طبرسی، صفحه 222.
(57) - تهذیب، جلد20، صفحه380، باب الصبیان متی یأمرون بالصلاة؛ و من لا یحضره الفقیه، جلد1، باب الحد الذی یؤخذ فیه الصبیان بالصلاة، حدیث 861.
(58) - «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون: پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییرى نیست. این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمی‌دانند» (سوره روم، آیه 30)
(59) - تهذیب، جلد20، صفحه380، باب الصبیان متی یأمرون بالصلاة؛ من لا یحضره الفقیه، جلد1، باب الحد الذی یؤخذ فیه الصبیان بالصلاة، حدیث 861.
(60) - «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (سوره انسان، آیه 3).
(61) - سوره یونس، آیه 99.

منبع:سایت آیت الله مکارم

علی جباری بازدید : 80 چهارشنبه 24 خرداد 1391 نظرات (1)

پاسخ:

تمايل به تفريح كه به قضاي حكيمانه ی الهي در نهاد بشر آفريده شده از تمنّيات فطري انسان است و مانند ساير غرايز و خواهش هاي طبيعي بايد تعديل شود و به اندازه گيري صحيح و دور از افراط و تفريط در جاي خود ارضا گردد.
اين موضوع در گذشته مورد توجه اولياي گرامي اسلام قرار گرفته و در ضمن بيان روايات متعدد، تعاليم لازم را به پيروان خود داده اند.1
حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد:
از لذت هاي دنيا، براي خود سهمي برگزينيد و خواسته هاي مشروع خويش را برآوريد تا آن جا كه به مردانگي و شخصيت شما، ضربه اي وارد نيايد و از اسراف و تندروي به دور باشيد و براي اين كار از كارهاي نيك دنيا كمك بگيريد2

چگونگي صرف اوقات فراغت:
امام صادق عليه السلام درباره تقسيم اوقات زندگي به فعاليت هاي مختلف چنين مي فرمايد:
شايسته است مسلمانان پاره اي از اوقات روزانه ی خود را براي كارهايي كه بين آنان و خداوند صورت مي پذيرد اختصاص دهند، يعني وقتي را براي ملاقات با برادران ايماني و دوستان خود قرار دهند و در بخشي ديگر، نفس خود را با لذايذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارند و همين وقت آخر، آدمي را در انجام وظايف، دو وقت قبلي توانايي مي دهد.3
بيش تر مردم در مورد گذراندن اوقات فراغت دچار گمراهي مي باشند، بيش تر معاصي و گناهان در همين اوقات انجام مي گيرد. در اين مورد حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
بيش تر مردم درباره دو خصلت دچار گمراهي و ضلالت هستند: يكي صحت و سلامتي و ديگري فراغت و بي كاري.4
براي آن كه جوانان از ساعات فراغت خود به شایستگي استفاده كنند و آن را در فعاليت هاي مفيد و سودمند به كار گيرند، در اين جا به برخي از تفريحات سالم و لذت بخشي كه در برنامه هاي اسلامي آمده و در دنياي امروز نيز مورد توجه است اشاره مي شود تا جوانان در مواقع بي كاري خود را با آن تفريحات سرگرم كنند و از نتايج جسمي و رواني آنها بهره مند گردند.
1. مسافرت: مسافرت يكي از تفريحات سالم و لذت بخشي است كه در سلامت جسم و روان مؤثر است. اسلام نيز مسلمانان را به اين تفريح صحيح و سالم فراخوانده و تشويق كرده است؛ امّا بايد توجه داشت كه اسلام هر نوع سير و گردش را امضا نمي كند. بلكه فقط آن قسمي را مي پذيرد كه همراه با يك هدف انساني باشد، هدفي كه براي فرد يا جامعه نفعي داشته باشد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در وصاياي خود به حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
سزاوار نيست انسان عاقل به سفر برود مگر براي سه منظور، يا براي تجارت و تحصيل درآمد و اصلاح معاش يا براي نيل به كمالات معنوي و تعالي روح و ذخيره ی معاد يا براي تفريح و طلب لذايذ مباح.5
و نيز حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
سفر كنيد، تا سالم و تن درست باشيد.6
مسافرت يكي از مهمترين عوامل تن درستي به شمار مي آيد. به طور كلي امروز از نظر پزشكي ثابت شده است كه زندگي، كار و خوراك يكنواخت براي شخص ضرر دارد و اعضا زودتر فرسوده و ناتوان مي گردند، پس تغيير زندگي و تنوع بايد جزو برنامه هاي بهداشتي قرار گيرد.7
حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
مسافرت كنيد، اگر چه در سفر نفع مالي عايدتان نشود، از فوايد عقلي بهره مند خواهيد شد.8
در قرآن آیاتی داريم كه امر به سير در ارض كرده است:
قل سيروا في الارض.9
اولم يسيروا في الارض... .10
مفسران تقريباً اتفاق نظر دارند كه مقصود از آيات فوق مطالعه ی تاريخ است، ولي قرآن براي مطالعه ی تاريخ به خواندن كتابهاي تاريخي توصيه نمي كند، بلكه دعوت به مطالعه ی آثار تاريخي مي كند كه اين صادق تر از مطالعه ی كتب تاريخي است.
در ديوان منسوب به اميرالمومنين عليه السلام شعري هست كه مي گويد:
سفر كن، مثل مرغ پابسته نباش كه وقتي به پايش يك لنگه كفش مي بندند ديگر نمي تواند تكان بخورد. سفر كن، ولي هدف تو از سفر طلب علوها و برتري ها، يعني طلب فضيلت ها و كسب كمال ها باشد.11
2. ورزش: ورزش يكي از تفريحات سالم و سودمندي است كه در سلامت و بهداشت افراد مؤثر است. و چون سلامت بدن فراهم گردد به سلامت روح هم كمك مي كند. و بديهي است نيك بختي هر كس، با سلامت روح و بدن او ارتباط مستقيم دارد و اهميّت ورزش به اين است كه بدن را نيرومند و اراده را قوت مي بخشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
خوش بخت كسي است كه آيين اسلام را پذيرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواي بدنش نيرومند است.12
و نيز علي عليه السلام مي فرمايد:
سلامت بدن نعمت هاي خداوند است.13
و حضرت رسول صلي الله عليه و آله در 1400 سال پيش با توجه به اوضاع و احوال آن زمان كه بيش تر كارها به صورت دستي بود كم تر اوقات فراغت براي ورزش پيش مي آمد، حضرت توصيه هايي درباره بعضي از ورزش ها داشته اند كه عبارتند از:
الف) اسب سواري: مسابقه اسب دواني در اسلام به عنوان عمل ممدوح و پسنديده به حساب آمده و در ترغيب مردم به اين مسابقه روايات بسياري رسيده است. يك روز دشمنان به مال مسلمانان در مدينه حمله بردند، رسول اكرم صلي الله عليه و آله با گروهي از اصحاب بر اسبها سوار شدند و به دنبال آنان شتافتند، ولي هر چه رفتند بدان ها نرسيدند. ابوقتاده به عرض پيامبر رسانيد: اكنون كه دشمن رفت، اجازه فرماييد با هم مسابقه بدهيم، رسول گرامي پذيرفت و با آنان در اسب سواري مسابقه داد و از همه برنده شد.14
ب)تيراندازي: اولياي گرامي اسلام علاوه بر ترغيب مردم به اين ورزش (مسابقه)، خود شخصاً در اين مسابقات شركت مي كردند و پيروزي هاي چشم گير به دست مي آوردند. امام صادق
عليه السلام شخصاً در مسابقه تيراندازي حاضر مي شد و در شرط بندي آن شركت مي فرمود.15
ج) شنا: شنا براي جوانان يكي از ورزش هاي مفيد و ثمر بخش و از تفريحات سالم و نشاط آور به شمار مي آيد كه مورد توجه پيشواي اسلام قرار گرفته و پيروان خود را به فرا گرفتن آن تشويق كرده است. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
به فرزندانتان شنا و تيراندازي بياموزيد.16
شنا عضلات را به حركت در مي آورد، بدن را به فعاليت وا مي دارد، جسم را تقويت مي كند و به آدمي نيرو مي بخشد. شنا در ساعات فراغت يكي از وسايل سرگرمي و تفريح و مايه شادماني و مسرت است به علاوه كسي كه شنا مي داند قادر است در موقع غرق شدن، خود را از آب برهاند يا غريقي را نجات دهد.
ورزش هاي مفيد و ثمربخش ديگري وجود دارند كه جوانان مي توانند در ساعات فراغت از آنها استفاده كنند از قبيل پياده روي، كوه نوردي، حركات سالم ورزشي و خلاصه هر قسم فعاليت عاقلانه و بي ضرري كه باعث تأمين سلامت بدن و تقويت جسم شود.17
3. مصاحبت با دوستان مؤمن و مورد اعتماد: معاشرت و ملاقات با دوستان مؤمن مي تواند قسمتي از اوقات فراغت را به خود اختصاص دهد. اين معاشرت ها موجب مي شود كه افراد در امور معنوي و معيشت و رفع گرفتاري ها به بحث و تبادل نظر پرداخته، خط مشي زندگي خود را با استفاده از آراي يكديگر اصلاح نمايد همچنين دوستان مورد اعتماد، فرد را از عيوبش آگاه كرده و در رفع معايب كمك و راهنمايي خواهند نمود. حضرت امام رضا عليه السلام فرموده است:
سعي كنيد كه اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد: 1. وقتي براي عبادت و خلوت با خدا؛ 2. وقتي براي تأمين معاش؛ 3. وقتي براي آميزش و مصاحبت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيوبتان واقف مي دارند و در باطن نسبت به شما خلوص مي ورزند؛ 4. وقتي را هم به تفريحات و لذايذ مشروع اختصاص دهيد و از مسرت حاصل آن ساعات تفريح، نيروي انجام وظايف ديگر را تأمين نماييد.18
پی نوشتها:
1 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص424.
2 . بحارالانوار، چاپ جديد، ج78، ص346.
3 . اصول كافي، ج5، ص87.
4 . روضه كافي، ص152.
5 . وسائل الشيعه، ج3، ص177.
6 . مستدرك الوسائل، ج2، ص22.
7 . مجله تندرست، شمار6، سال22.
8 . مكارم الاخلاق، ص124.
9 . نحل(16) آيه36.
10 . روم(30) آيه9.
11 . مرتضي مطهري، گفتارهاي معنوي، ص285-289.
12 . بحارالانوار، ج15، ص236.
13 . غررالحكم، ص199.
14 . وسائل الشيعه، ج13، ص346.
15 . همان، ج4، ص231.
16 . همان، ج15، ص194.
17 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص440-441؛ سيد مهدي حسيني، مشاوره و راهنمايي در تعليم و تربيت اسلامي، ص186.
18 . بحارالانوار، ج17، ص208
علی جباری بازدید : 80 چهارشنبه 24 خرداد 1391 نظرات (0)

پاسخ:

تمايل به تفريح كه به قضاي حكيمانه ی الهي در نهاد بشر آفريده شده از تمنّيات فطري انسان است و مانند ساير غرايز و خواهش هاي طبيعي بايد تعديل شود و به اندازه گيري صحيح و دور از افراط و تفريط در جاي خود ارضا گردد.
اين موضوع در گذشته مورد توجه اولياي گرامي اسلام قرار گرفته و در ضمن بيان روايات متعدد، تعاليم لازم را به پيروان خود داده اند.1
حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد:
از لذت هاي دنيا، براي خود سهمي برگزينيد و خواسته هاي مشروع خويش را برآوريد تا آن جا كه به مردانگي و شخصيت شما، ضربه اي وارد نيايد و از اسراف و تندروي به دور باشيد و براي اين كار از كارهاي نيك دنيا كمك بگيريد2

چگونگي صرف اوقات فراغت:
امام صادق عليه السلام درباره تقسيم اوقات زندگي به فعاليت هاي مختلف چنين مي فرمايد:
شايسته است مسلمانان پاره اي از اوقات روزانه ی خود را براي كارهايي كه بين آنان و خداوند صورت مي پذيرد اختصاص دهند، يعني وقتي را براي ملاقات با برادران ايماني و دوستان خود قرار دهند و در بخشي ديگر، نفس خود را با لذايذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارند و همين وقت آخر، آدمي را در انجام وظايف، دو وقت قبلي توانايي مي دهد.3
بيش تر مردم در مورد گذراندن اوقات فراغت دچار گمراهي مي باشند، بيش تر معاصي و گناهان در همين اوقات انجام مي گيرد. در اين مورد حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
بيش تر مردم درباره دو خصلت دچار گمراهي و ضلالت هستند: يكي صحت و سلامتي و ديگري فراغت و بي كاري.4
براي آن كه جوانان از ساعات فراغت خود به شایستگي استفاده كنند و آن را در فعاليت هاي مفيد و سودمند به كار گيرند، در اين جا به برخي از تفريحات سالم و لذت بخشي كه در برنامه هاي اسلامي آمده و در دنياي امروز نيز مورد توجه است اشاره مي شود تا جوانان در مواقع بي كاري خود را با آن تفريحات سرگرم كنند و از نتايج جسمي و رواني آنها بهره مند گردند.
1. مسافرت: مسافرت يكي از تفريحات سالم و لذت بخشي است كه در سلامت جسم و روان مؤثر است. اسلام نيز مسلمانان را به اين تفريح صحيح و سالم فراخوانده و تشويق كرده است؛ امّا بايد توجه داشت كه اسلام هر نوع سير و گردش را امضا نمي كند. بلكه فقط آن قسمي را مي پذيرد كه همراه با يك هدف انساني باشد، هدفي كه براي فرد يا جامعه نفعي داشته باشد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در وصاياي خود به حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
سزاوار نيست انسان عاقل به سفر برود مگر براي سه منظور، يا براي تجارت و تحصيل درآمد و اصلاح معاش يا براي نيل به كمالات معنوي و تعالي روح و ذخيره ی معاد يا براي تفريح و طلب لذايذ مباح.5
و نيز حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
سفر كنيد، تا سالم و تن درست باشيد.6
مسافرت يكي از مهمترين عوامل تن درستي به شمار مي آيد. به طور كلي امروز از نظر پزشكي ثابت شده است كه زندگي، كار و خوراك يكنواخت براي شخص ضرر دارد و اعضا زودتر فرسوده و ناتوان مي گردند، پس تغيير زندگي و تنوع بايد جزو برنامه هاي بهداشتي قرار گيرد.7
حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
مسافرت كنيد، اگر چه در سفر نفع مالي عايدتان نشود، از فوايد عقلي بهره مند خواهيد شد.8
در قرآن آیاتی داريم كه امر به سير در ارض كرده است:
قل سيروا في الارض.9
اولم يسيروا في الارض... .10
مفسران تقريباً اتفاق نظر دارند كه مقصود از آيات فوق مطالعه ی تاريخ است، ولي قرآن براي مطالعه ی تاريخ به خواندن كتابهاي تاريخي توصيه نمي كند، بلكه دعوت به مطالعه ی آثار تاريخي مي كند كه اين صادق تر از مطالعه ی كتب تاريخي است.
در ديوان منسوب به اميرالمومنين عليه السلام شعري هست كه مي گويد:
سفر كن، مثل مرغ پابسته نباش كه وقتي به پايش يك لنگه كفش مي بندند ديگر نمي تواند تكان بخورد. سفر كن، ولي هدف تو از سفر طلب علوها و برتري ها، يعني طلب فضيلت ها و كسب كمال ها باشد.11
2. ورزش: ورزش يكي از تفريحات سالم و سودمندي است كه در سلامت و بهداشت افراد مؤثر است. و چون سلامت بدن فراهم گردد به سلامت روح هم كمك مي كند. و بديهي است نيك بختي هر كس، با سلامت روح و بدن او ارتباط مستقيم دارد و اهميّت ورزش به اين است كه بدن را نيرومند و اراده را قوت مي بخشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
خوش بخت كسي است كه آيين اسلام را پذيرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواي بدنش نيرومند است.12
و نيز علي عليه السلام مي فرمايد:
سلامت بدن نعمت هاي خداوند است.13
و حضرت رسول صلي الله عليه و آله در 1400 سال پيش با توجه به اوضاع و احوال آن زمان كه بيش تر كارها به صورت دستي بود كم تر اوقات فراغت براي ورزش پيش مي آمد، حضرت توصيه هايي درباره بعضي از ورزش ها داشته اند كه عبارتند از:
الف) اسب سواري: مسابقه اسب دواني در اسلام به عنوان عمل ممدوح و پسنديده به حساب آمده و در ترغيب مردم به اين مسابقه روايات بسياري رسيده است. يك روز دشمنان به مال مسلمانان در مدينه حمله بردند، رسول اكرم صلي الله عليه و آله با گروهي از اصحاب بر اسبها سوار شدند و به دنبال آنان شتافتند، ولي هر چه رفتند بدان ها نرسيدند. ابوقتاده به عرض پيامبر رسانيد: اكنون كه دشمن رفت، اجازه فرماييد با هم مسابقه بدهيم، رسول گرامي پذيرفت و با آنان در اسب سواري مسابقه داد و از همه برنده شد.14
ب)تيراندازي: اولياي گرامي اسلام علاوه بر ترغيب مردم به اين ورزش (مسابقه)، خود شخصاً در اين مسابقات شركت مي كردند و پيروزي هاي چشم گير به دست مي آوردند. امام صادق
عليه السلام شخصاً در مسابقه تيراندازي حاضر مي شد و در شرط بندي آن شركت مي فرمود.15
ج) شنا: شنا براي جوانان يكي از ورزش هاي مفيد و ثمر بخش و از تفريحات سالم و نشاط آور به شمار مي آيد كه مورد توجه پيشواي اسلام قرار گرفته و پيروان خود را به فرا گرفتن آن تشويق كرده است. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
به فرزندانتان شنا و تيراندازي بياموزيد.16
شنا عضلات را به حركت در مي آورد، بدن را به فعاليت وا مي دارد، جسم را تقويت مي كند و به آدمي نيرو مي بخشد. شنا در ساعات فراغت يكي از وسايل سرگرمي و تفريح و مايه شادماني و مسرت است به علاوه كسي كه شنا مي داند قادر است در موقع غرق شدن، خود را از آب برهاند يا غريقي را نجات دهد.
ورزش هاي مفيد و ثمربخش ديگري وجود دارند كه جوانان مي توانند در ساعات فراغت از آنها استفاده كنند از قبيل پياده روي، كوه نوردي، حركات سالم ورزشي و خلاصه هر قسم فعاليت عاقلانه و بي ضرري كه باعث تأمين سلامت بدن و تقويت جسم شود.17
3. مصاحبت با دوستان مؤمن و مورد اعتماد: معاشرت و ملاقات با دوستان مؤمن مي تواند قسمتي از اوقات فراغت را به خود اختصاص دهد. اين معاشرت ها موجب مي شود كه افراد در امور معنوي و معيشت و رفع گرفتاري ها به بحث و تبادل نظر پرداخته، خط مشي زندگي خود را با استفاده از آراي يكديگر اصلاح نمايد همچنين دوستان مورد اعتماد، فرد را از عيوبش آگاه كرده و در رفع معايب كمك و راهنمايي خواهند نمود. حضرت امام رضا عليه السلام فرموده است:
سعي كنيد كه اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد: 1. وقتي براي عبادت و خلوت با خدا؛ 2. وقتي براي تأمين معاش؛ 3. وقتي براي آميزش و مصاحبت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيوبتان واقف مي دارند و در باطن نسبت به شما خلوص مي ورزند؛ 4. وقتي را هم به تفريحات و لذايذ مشروع اختصاص دهيد و از مسرت حاصل آن ساعات تفريح، نيروي انجام وظايف ديگر را تأمين نماييد.18
پی نوشتها:
1 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص424.
2 . بحارالانوار، چاپ جديد، ج78، ص346.
3 . اصول كافي، ج5، ص87.
4 . روضه كافي، ص152.
5 . وسائل الشيعه، ج3، ص177.
6 . مستدرك الوسائل، ج2، ص22.
7 . مجله تندرست، شمار6، سال22.
8 . مكارم الاخلاق، ص124.
9 . نحل(16) آيه36.
10 . روم(30) آيه9.
11 . مرتضي مطهري، گفتارهاي معنوي، ص285-289.
12 . بحارالانوار، ج15، ص236.
13 . غررالحكم، ص199.
14 . وسائل الشيعه، ج13، ص346.
15 . همان، ج4، ص231.
16 . همان، ج15، ص194.
17 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص440-441؛ سيد مهدي حسيني، مشاوره و راهنمايي در تعليم و تربيت اسلامي، ص186.
18 . بحارالانوار، ج17، ص208
علی جباری بازدید : 82 چهارشنبه 24 خرداد 1391 نظرات (0)

پاسخ:

تمايل به تفريح كه به قضاي حكيمانه ی الهي در نهاد بشر آفريده شده از تمنّيات فطري انسان است و مانند ساير غرايز و خواهش هاي طبيعي بايد تعديل شود و به اندازه گيري صحيح و دور از افراط و تفريط در جاي خود ارضا گردد.
اين موضوع در گذشته مورد توجه اولياي گرامي اسلام قرار گرفته و در ضمن بيان روايات متعدد، تعاليم لازم را به پيروان خود داده اند.1
حضرت رضا عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد:
از لذت هاي دنيا، براي خود سهمي برگزينيد و خواسته هاي مشروع خويش را برآوريد تا آن جا كه به مردانگي و شخصيت شما، ضربه اي وارد نيايد و از اسراف و تندروي به دور باشيد و براي اين كار از كارهاي نيك دنيا كمك بگيريد2

چگونگي صرف اوقات فراغت:
امام صادق عليه السلام درباره تقسيم اوقات زندگي به فعاليت هاي مختلف چنين مي فرمايد:
شايسته است مسلمانان پاره اي از اوقات روزانه ی خود را براي كارهايي كه بين آنان و خداوند صورت مي پذيرد اختصاص دهند، يعني وقتي را براي ملاقات با برادران ايماني و دوستان خود قرار دهند و در بخشي ديگر، نفس خود را با لذايذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارند و همين وقت آخر، آدمي را در انجام وظايف، دو وقت قبلي توانايي مي دهد.3
بيش تر مردم در مورد گذراندن اوقات فراغت دچار گمراهي مي باشند، بيش تر معاصي و گناهان در همين اوقات انجام مي گيرد. در اين مورد حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
بيش تر مردم درباره دو خصلت دچار گمراهي و ضلالت هستند: يكي صحت و سلامتي و ديگري فراغت و بي كاري.4
براي آن كه جوانان از ساعات فراغت خود به شایستگي استفاده كنند و آن را در فعاليت هاي مفيد و سودمند به كار گيرند، در اين جا به برخي از تفريحات سالم و لذت بخشي كه در برنامه هاي اسلامي آمده و در دنياي امروز نيز مورد توجه است اشاره مي شود تا جوانان در مواقع بي كاري خود را با آن تفريحات سرگرم كنند و از نتايج جسمي و رواني آنها بهره مند گردند.
1. مسافرت: مسافرت يكي از تفريحات سالم و لذت بخشي است كه در سلامت جسم و روان مؤثر است. اسلام نيز مسلمانان را به اين تفريح صحيح و سالم فراخوانده و تشويق كرده است؛ امّا بايد توجه داشت كه اسلام هر نوع سير و گردش را امضا نمي كند. بلكه فقط آن قسمي را مي پذيرد كه همراه با يك هدف انساني باشد، هدفي كه براي فرد يا جامعه نفعي داشته باشد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در وصاياي خود به حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
سزاوار نيست انسان عاقل به سفر برود مگر براي سه منظور، يا براي تجارت و تحصيل درآمد و اصلاح معاش يا براي نيل به كمالات معنوي و تعالي روح و ذخيره ی معاد يا براي تفريح و طلب لذايذ مباح.5
و نيز حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
سفر كنيد، تا سالم و تن درست باشيد.6
مسافرت يكي از مهمترين عوامل تن درستي به شمار مي آيد. به طور كلي امروز از نظر پزشكي ثابت شده است كه زندگي، كار و خوراك يكنواخت براي شخص ضرر دارد و اعضا زودتر فرسوده و ناتوان مي گردند، پس تغيير زندگي و تنوع بايد جزو برنامه هاي بهداشتي قرار گيرد.7
حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
مسافرت كنيد، اگر چه در سفر نفع مالي عايدتان نشود، از فوايد عقلي بهره مند خواهيد شد.8
در قرآن آیاتی داريم كه امر به سير در ارض كرده است:
قل سيروا في الارض.9
اولم يسيروا في الارض... .10
مفسران تقريباً اتفاق نظر دارند كه مقصود از آيات فوق مطالعه ی تاريخ است، ولي قرآن براي مطالعه ی تاريخ به خواندن كتابهاي تاريخي توصيه نمي كند، بلكه دعوت به مطالعه ی آثار تاريخي مي كند كه اين صادق تر از مطالعه ی كتب تاريخي است.
در ديوان منسوب به اميرالمومنين عليه السلام شعري هست كه مي گويد:
سفر كن، مثل مرغ پابسته نباش كه وقتي به پايش يك لنگه كفش مي بندند ديگر نمي تواند تكان بخورد. سفر كن، ولي هدف تو از سفر طلب علوها و برتري ها، يعني طلب فضيلت ها و كسب كمال ها باشد.11
2. ورزش: ورزش يكي از تفريحات سالم و سودمندي است كه در سلامت و بهداشت افراد مؤثر است. و چون سلامت بدن فراهم گردد به سلامت روح هم كمك مي كند. و بديهي است نيك بختي هر كس، با سلامت روح و بدن او ارتباط مستقيم دارد و اهميّت ورزش به اين است كه بدن را نيرومند و اراده را قوت مي بخشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:
خوش بخت كسي است كه آيين اسلام را پذيرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواي بدنش نيرومند است.12
و نيز علي عليه السلام مي فرمايد:
سلامت بدن نعمت هاي خداوند است.13
و حضرت رسول صلي الله عليه و آله در 1400 سال پيش با توجه به اوضاع و احوال آن زمان كه بيش تر كارها به صورت دستي بود كم تر اوقات فراغت براي ورزش پيش مي آمد، حضرت توصيه هايي درباره بعضي از ورزش ها داشته اند كه عبارتند از:
الف) اسب سواري: مسابقه اسب دواني در اسلام به عنوان عمل ممدوح و پسنديده به حساب آمده و در ترغيب مردم به اين مسابقه روايات بسياري رسيده است. يك روز دشمنان به مال مسلمانان در مدينه حمله بردند، رسول اكرم صلي الله عليه و آله با گروهي از اصحاب بر اسبها سوار شدند و به دنبال آنان شتافتند، ولي هر چه رفتند بدان ها نرسيدند. ابوقتاده به عرض پيامبر رسانيد: اكنون كه دشمن رفت، اجازه فرماييد با هم مسابقه بدهيم، رسول گرامي پذيرفت و با آنان در اسب سواري مسابقه داد و از همه برنده شد.14
ب)تيراندازي: اولياي گرامي اسلام علاوه بر ترغيب مردم به اين ورزش (مسابقه)، خود شخصاً در اين مسابقات شركت مي كردند و پيروزي هاي چشم گير به دست مي آوردند. امام صادق
عليه السلام شخصاً در مسابقه تيراندازي حاضر مي شد و در شرط بندي آن شركت مي فرمود.15
ج) شنا: شنا براي جوانان يكي از ورزش هاي مفيد و ثمر بخش و از تفريحات سالم و نشاط آور به شمار مي آيد كه مورد توجه پيشواي اسلام قرار گرفته و پيروان خود را به فرا گرفتن آن تشويق كرده است. رسول اكرم صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
به فرزندانتان شنا و تيراندازي بياموزيد.16
شنا عضلات را به حركت در مي آورد، بدن را به فعاليت وا مي دارد، جسم را تقويت مي كند و به آدمي نيرو مي بخشد. شنا در ساعات فراغت يكي از وسايل سرگرمي و تفريح و مايه شادماني و مسرت است به علاوه كسي كه شنا مي داند قادر است در موقع غرق شدن، خود را از آب برهاند يا غريقي را نجات دهد.
ورزش هاي مفيد و ثمربخش ديگري وجود دارند كه جوانان مي توانند در ساعات فراغت از آنها استفاده كنند از قبيل پياده روي، كوه نوردي، حركات سالم ورزشي و خلاصه هر قسم فعاليت عاقلانه و بي ضرري كه باعث تأمين سلامت بدن و تقويت جسم شود.17
3. مصاحبت با دوستان مؤمن و مورد اعتماد: معاشرت و ملاقات با دوستان مؤمن مي تواند قسمتي از اوقات فراغت را به خود اختصاص دهد. اين معاشرت ها موجب مي شود كه افراد در امور معنوي و معيشت و رفع گرفتاري ها به بحث و تبادل نظر پرداخته، خط مشي زندگي خود را با استفاده از آراي يكديگر اصلاح نمايد همچنين دوستان مورد اعتماد، فرد را از عيوبش آگاه كرده و در رفع معايب كمك و راهنمايي خواهند نمود. حضرت امام رضا عليه السلام فرموده است:
سعي كنيد كه اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد: 1. وقتي براي عبادت و خلوت با خدا؛ 2. وقتي براي تأمين معاش؛ 3. وقتي براي آميزش و مصاحبت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيوبتان واقف مي دارند و در باطن نسبت به شما خلوص مي ورزند؛ 4. وقتي را هم به تفريحات و لذايذ مشروع اختصاص دهيد و از مسرت حاصل آن ساعات تفريح، نيروي انجام وظايف ديگر را تأمين نماييد.18
پی نوشتها:
1 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص424.
2 . بحارالانوار، چاپ جديد، ج78، ص346.
3 . اصول كافي، ج5، ص87.
4 . روضه كافي، ص152.
5 . وسائل الشيعه، ج3، ص177.
6 . مستدرك الوسائل، ج2، ص22.
7 . مجله تندرست، شمار6، سال22.
8 . مكارم الاخلاق، ص124.
9 . نحل(16) آيه36.
10 . روم(30) آيه9.
11 . مرتضي مطهري، گفتارهاي معنوي، ص285-289.
12 . بحارالانوار، ج15، ص236.
13 . غررالحكم، ص199.
14 . وسائل الشيعه، ج13، ص346.
15 . همان، ج4، ص231.
16 . همان، ج15، ص194.
17 . فلسفي، جوان از نظر عقل و احساسات، ص440-441؛ سيد مهدي حسيني، مشاوره و راهنمايي در تعليم و تربيت اسلامي، ص186.
18 . بحارالانوار، ج17، ص208
علی جباری بازدید : 86 پنجشنبه 11 خرداد 1391 نظرات (0)

اعمال ماه مبارک رجب

دعا و نیایش

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .

دعا و نیایش

اعمال مشترك ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

"یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 

هلال ماه

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

 

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

                                                                                                    

                                                                                                                                                     التماس دعا

                                                                                                                         

برگرفته از مفاتیح الجنان

 

                                                                                                                                    گروه دین و اندیشه تبیان

علی جباری بازدید : 87 سه شنبه 09 خرداد 1391 نظرات (0)
بنا بر روایات بسیاری ـ كه شیعه و سنی نقل نموده‏اند ـ پیامبر ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ بر خاك سجده می‏كردند و می‏فرمودند: «جعلت لی الارض...
علت استفاده از مهر عبارت است از :
1. بنا بر روایات بسیاری ـ كه شیعه و سنی نقل نموده‏اند ـ پیامبر ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ بر خاك سجده می‏كردند و می‏فرمودند: «جعلت لی الارض مسجداً و طهورا؛ خداوند متعال زمین را برای من محل سجده و موجب طهارت (تیمم) قرار داد» و در تابستان كه بر اثر هوای عربستان، خاك كف مسجدالنبی ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ بسیار گرم و سوزان می‏شد، بر حصیر سجده می‏كردند و واضح است كه فرش، جزء زمین محسوب نمی‏شود؛ اما قطعه‏ای از خاك به شكل مهر، بهترین مصداق سجده بر زمین است.
2. عبادت توقیفی است و در اجزا و شرایط آن باید بر اساس قول و فعل شارع عمل كرد؛ چنان كه خود پیامبر ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ نیز فرموده‏اند: «صلّوا كما رأیتمونی اصلی؛ آن سان كه بینید من نماز می‏خوانم، شما نیز نماز بخوانید».
بنابراین از نظر فقهی بر غیر آن چه كه پیامبر ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ بر آن سجده كرده‏اند، سجده جایز نیست.
3. اساس سجده، بریدن از دنیا و متعلقات آن و خضوع و خشوع كامل در پیشگاه خداست و در روایت است كه انسان به خوردنی‏ها و پوشیدنی‏های خود تعلق بسیار دارد؛ پس بر این گونه امور، سجده روا نیست و پیشانی بر خاك ساییدن، بیشترین كرنش و تواضع و دوری جستن از تعنّیات و تعلقات را در پی دارد.
4. مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد؛ بلكه ملاك همان سجده بر خاك و سنگ و چوب است و مهر وسیله‏ای است كه سجده بر خاك را در هر جا و هر مكان سهل و آسان می‏سازد. گر چه سجده كردن بر تربت امام حسین ـ علیه‏السلام ـ ثواب بسیار دارد؛ با وجود این، تربت امام حسین ـ علیه‏السلام ـ نیز خاك و جزء زمین است.
5. عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نیز سجده بر خاك را تأیید كرده‏اند؛ همچنان كه امام محمد غزالی در كتاب «احیاءالعلوم» بر این مسئله انگشت نهاده است. بنابراین مخالفت برخی از اهل سنت با این مسئله از روی ناآگاهی و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهی و عالمان برجسته اهل سنت نیز سجده بر خاك افضل است و اگر اشكالی هست در این است كه چرا بر خلاف سنت پیامبر ـ صلی‏الله‏علیه‏وآله ـ اهل سنت بر هر چیزی حتی فرش و...سجده می‏كنند.
اگر در بین نماز چیزی كه بر آن سجده می‏كند، گم شود و چیزی كه سجده بر آن صحیح است، نداشته باشد، چنان چه وقت وسعت دارد، باید نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است، باید به لباسش اگر از پنبه یا كتان است، سجده كند و اگر چیز دیگری است، بر همان چیز و اگر آن هم ممكن نیست، بر پشت دست و اگر آن هم نمی‏شود به چیز معدنی مانند انگشتر عقیق سجده نماید.1

پی‏نوشت

1. توضیح‏المسائل مراجع، ج 1، ص 554.

پرسمان>شماره 25

علی جباری بازدید : 64 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

در روش های مطالعه ، بین دانش آموزان تفاوت های زیادی وجود دارد . بعضی ها ممکن است در مطالعه دروس ابتدا از مباحث سخت شروع کنند و بعضی ها ممکن است از مباحث آسانتر . شما کدام روش را قبول دارید ؟

از ساده به دشوار یا از دشوار به ساده

ممکن است بعضی ها که اراده ی خیلی قوی دارند بتوانند از سخت ترین کارها شروع کنند . آن هم ممکن است ، نه حتمی . در مورد درس خواندن پیشنهاد من اینست که :

ابتدا مسئله های ساده تر را حل کنید و قدم به قدم به سراغ مسئله های دشوارتر بروید . البته بد نیست که گاهی اوقات با مسئله های خیلی دشوار و معما گونه دست و پنجه نرم کنید ، اما باید مسیر درس خواندن و حل مسئله ، دلپذیر و لذت بخش باشد .

یکی از دلایل عقب ماندن بعضی از دانش آموزان برتر اینست که آن ها بر اثر تشویق معلمان و اولیاء مغرور می شوند و تصور می کنند که نباید برای مسئله های ساده وقت بگذرانند و یکباره از مسائل دشوار آغار کنند. نتیجه این می شود که چندین برابر ، بیشتر وقت می گذارند و موقعیتهای ممتاز خود را از دست می دهند .

توصیه من به شما دانش آموزان اینست که ابتدا مسئله های ساده را حل کنید و گاهی اوقات با مسائل دشوار دست و پنجه نرم کنید .

در آزمون های جامع پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدم که اکثریت دانش آموزان برتر به دروس عمومی کمتر اهمیت می دهند چرا که همیشه فکر می کنند ریاضی و فیزیک مهمتر است و در نتیجه در این گونه آزمونها رتبه های خوبی کسب نمی کنند .

برای اینکه درس هایمان را بهتر کنیم چند راه حل وجود دارد :

1-در هفته یک یا دو درس را به تشخیص خود انتخاب کنیم و وضعیت آن را بهتر کنیم : زیرا اگر بخواهیم چند درس را با هم بهبود بخشیم این کار اتفاق نخواهد افتاد .

ممکن است این سؤال در ذهن شما بوجود بیاید که این یک یا دو درس را چگونه انتخاب کنیم ؟

شما در هر درس ممکن است چهار وضعیت داشته باشید :

رنگ آبی : درس را عالی بلد هستم

رنگ سبز : درس را خوب بلد هستم

رنگ زرد : درس را متوسط بلد هستم

رنگ قرمز : درس را اصلاً بلد نیستم

شما می توانید وضعیت آن درس را از قرمز به زرد ، از زرد به سبز یا از سبز به آبی تبدیل کنید . به هر حال انتخاب با خود شماست .

روی آن درس تمرکز کنید و وقت بگذارید . وقتی آن درس کمی بهتر شد ، از خودتان مطمئن می شوید و با اطمینان بیشتر باز هم آن درس را تقویت می کنید .

اکنون می توانید به سراغ درس های دیگر بروید و به این ترتیب درس ها را یکی یکی تقویت کنید .

خوب ، این یک راه حل است . ممکن است شما روش دیگری را برای بهبود وضعیت درس خود سراغ دارید .

2- ابتدا جزوه ی درس و یادداشت هایی را که سر کلاس نوشته اید ، دو بار بخوانید . متن کتاب درس را نیز با دقت مطالعه کنید مسئله هایی را که معلم در سر کلاس حل کرده است را نیز با دقت مطالعه کنید . خودکار به دست بگیرید و این بار خودتان مسئله های حل شده ی معلم را حل کنید و حتماً به جواب آخر برسید. ( مسئله را نیمه کاره رها نکنید و به جواب آخر برسید ) .

حتی اگر آن مسئله هخا را کاملاً بلد هستید ، باز هم باید خودتان آن ها را حل کنید .

اکنون نوبت آن است که :

- مسئله ها و تمرین های کتاب درس را حل کنید .

- مسئله ها و تمرین هایی را که معلمتان تعیین کرده است ، حل کنید .

- از کتاب های کمک آموزشی که با مشورت معلم خود تهیه کرده اید ، سؤال های مرتبط با آن درس را حل کنید .

منبع:سایت علامه

علی جباری بازدید : 122 دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

نوجوانان عزيزي كه به سنّ تكليف مي‌رسند، لازم است آگاهي‌هايي نسبت به اصل تكليف داشته و اهمّيت آن دانستني‌هايي درباره عقايد، احكام شرعي و مسائل اخلاقي اطّلاعاتي داشته باشند. چه بهتر كه مجموعه‌اي از اين دانستني‌ها در آغاز تكليف و همزمان با «جشن عبادت» به آنان ارائه شود.

جشن عبادت

آن‌ چه مي‌خوانيد، خلاصه شده و بر گرفته از كتابي با همين نام(جشن تكليف) است كه توسّط نويسنده، تدوين و منتشر شده است. چون محتواي آن كتاب، هم مفصّل و هم سنگين بود و بيشتر با اولياء و مربيّان محترم امور تربيتي و جوانان عزيز تناسب داشت، قرار شد بر مبناي مطالب آن، دو كتاب ديگر، ولي خلاصه‌تر و ساده‌تر، يكي براي پسراني كه به سنّ تكليف مي‌رسند و ديگري براي دختران تازه به تكليف رسيده تدوين شود و به تناسب نياز و سطح معلومات اين دو گروه، عرضه گردد. خدا را شكر كه اين كار انجام گرفت و بنا بر تقاضاي اين جانب، كار تلخيص و بازنويسي به زبان ساده‌تر را نويسنده و شاعر ارجمند حجت‌الاسلام والمسلمين جواد محدثّي بر عهده گرفتند كه همين‌جا از زحمات ايشان قدر داني مي‌شود و اينك كتاب «جشن تكليف شماره 1» ويژه بلوغ دختران تقديم مي‌گردد.

با شما گل‌هاي ايمان

خوشا به حالتان كه تندرست و سالميد و اهل ايمان و پاكي و علاقه‌مند به نماز و قرآن و اسلاميد. از اين‌كه توفيق يافته‌ايد مخاطب فرمان خدا باشيد و اجراكننده دستورهاي خداي مهربان باشيد، خوشحاليم و تبريك مي‌گوييم. شما گل‌هاي معطّر باغ ايمان و قرآنيد كه در بوستان انقلاب اسلامي و در كشور امام زمان(عج) و در دامن پدران و مادران متعهّد و مؤمن رشد كرده‌ايد.

شيرين ‌ترين لحظه نوراني

«جشن تكليف»، شيرين‌ترين لحظه نوراني است كه شما به استقبال تكليف‌هاي خدايي مي‌رويد. اميدواريم كه مايه افتخار ايران اسلامي و عزّت و آبروي پدر و مادر خود باشيد. آن‌ چه مي‌خوانيد، مجموعه‌اي از نكات و ياد آوري‌ها و دانستني‌هايي است كه شما در آستانه تكليف خوب است بدانيد و به آن ‌ها توجّه كنيد. دل‌هاي شما از نور خداشناسي روشن باد.

«تكليف» چيست؟

وقتي پسر يا دختر به سنّ معيّني رسيدند و بالغ شدند، به آنان «مُكَلّف» گفته مي‌شود. كسي كه به سنّ تكليف مي‌رسد، بايد دستورهاي ديني را انجام دهد و به واجبات عمل كند و از آن‌چه خداوند ممنوع ساخته(يعني محرّمات) پرهيز كند. خداوند، براي آن‌كه ما به سعادت برسيم و راه صحيح زندگي را بشناسيم، هم در وجود ما «عقل» قرار داده است و هم توسّط پيامبران «دين» فرستاده است تا با عمل به راهنمايي‌هاي عقل و دين، انسان‌هايي كامل و سعادتمند شويم.

واجب و حرام

بايد بدانيم، آن‌ چه را خداوند بر ما «واجب» ساخته و از ما خواسته است كه عمل كنيم، كارهاي نيك و سودمند و مفيد براي ما و جامعه است و آن ‌چه را كه «حرام» دانسته و از آن نهي فرموده است، كارهاي ناشايست و زيان‌آور است كه براي جسم و روح ما ضرر دارد. از اين جهت، كسي به سعادت مي‌رسد كه در اجراي فرمان خدا كوشا و دقيقاً دستورهاي ديني را كه دستور خداوند است، انجام دهد.

جشن تكليف براي چيست؟

ما براي هر عيد يا هر مناسبت خوب كه از طرف پروردگار، نعمتي به ما رسيده باشد، جشن مي‌گيريم تا بدين‌وسيله سپاسگزاري و شكر و شادي خودمان را نشان دهيم. به تكليف رسيدن، يك عيد به حساب مي‌آيد، چون از نظر عقلي و جسمي به حدّي رسيده‌ايم كه خداوند به ما دستور مي‌دهد و ما خوشحاليم كه خواسته‌ها و دستورهاي او را اطاعت كنيم و بندة شايسته او به حساب آييم و چه افتخاري از اين بالاتر؟ ما با «جشن تكليف»،‌ نعمت‌هاي خدا را گرامي مي‌داريم و اين روز بزرگ را كه در آن به سنّ تكليف رسيده‌ايم، به‌عنوان يك روز پرشكوه و خاطره‌اي به يادماندني به ياد مي‌سپاريم.

خاطره جشن تكليف

بعضي از دانشمندان بزرگ اسلامي هم در گذشته، روز تكليف خود را با مراسمي كه برگزار مي‌كردند، جشن مي‌گرفتند، مثل «سيّد بن طاووس» و به فرزندانِ خود سفارش مي‌كردند كه اين روز بزرگ را جشن بگيرند. خاطره جشن تكليف، يك خاطره شيرين تربيتي و معنوي است. مناسب است كه نو جوانان عزيز، تاريخ دقيق تولّد خود را بدانند، روز مكلّف شدن خود را طيّ مراسمي جشن بگيرند و شادي كنند.

شكرانه تكليف

غير از آن‌ چه در مراسم «جشن تكليف» اجرا مي‌شود، خوب است دختر يا پسري كه به سنّ تكليف مي‌رسد، به شكرانه و سپاس اين نعمت، چند كار انجام دهد:

1. پناه بردن به خدا از شرّ شيطان.

2. كمك به افراد نيازمند و دادنِ صدقه.

3. سجده شكر براي سلامتي و نعمت تكليف.

4. كمك ‌ از خدا و دعا براي موفقيّت در انجام وظيفه.

5. سلام دادن به فرشتگاني كه همراه انسانند و كارهاي خوب و بد را مي‌نويسند.

در «مراسم عمومي» جشن تكليف هم بايد برنامه‌هايي اجرا شود كه حاضران را به نعمت الهي و به اهميّت انجام وظيفه توجّه دهد و سازنده باشد. در اين مورد، پدران و مادران و اولياء و مربيّان بيش ترين سهم و وظيفه را دارند تا اين خاطره تربيتي و ديني را هرچه با شكوه‌تر و به ياد ماندني‌تر قرار دهند و به خودِ تازه مكلّفين هدايايي به تناسب سنّ آنان بدهند، به‌ خصوص آن‌ چه به انجام تكاليف ديني و بالا بردن معلومات مذهبي و فرهنگي آنان كمك كند، براي هديه بهتر و مناسب‌تر است.

شرايط تكليف

در دين اسلام، در صورتي انسان موظّف است دستورهاي ديني و واجبات را انجام دهد و حرام‌ها را ترك كند كه شرايط زير را داشته باشد. به اين‌ها «شرايط تكليف» مي‌گويند:

1. بلوغ

2. عقل

3. علم

4. قدرت

امّا توضيح مختصر درباره اين‌ها:

«بلوغ» يعني؛ رسيدن به حدّي از شرايط جسمي كه بتواند تكليف‌هاي الهي را انجام دهد و اين نشانه‌هايي دارد، از جمله تمام شدن  9سالگی و وارد شدن به 10‌سالگي كه شرط سنّي در دختران است. دختران از نظر سنّي زودتر از پسران به تكليف مي‌رسند و اين نوعي امتياز براي آنان و نشان آمادگي بيش ترشان است.

«عقل» يعني؛ نيروي شناخت خوب و بد كه در انسان است. كسي كه ديوانه و سفيه باشد، تكليف هم ندارد. عقل، پايه همه تكليف‌هاي ديني است.

«علم» يعني؛ دانستن احكام خدا. كسي كه حكم خدا را نداند، تكليفي هم ندارد. البتّه انسان وظيفه دارد كه احكام را ياد بگيرد و به بهانه ندانستن، نمي‌تواند از انجام وظايف ديني كوتاهي كند.

«قدرت» يعني؛ توانايي براي انجام تكليف؛ چه توانايي جسمي باشد يا مالي يا فكري. تكليف هر كس هم به اندازه قدرت اوست و اگر انجام وظيفه‌اي براي كسي ممكن نباشد، براي او واجب نيست. مثلاً كسي كه نتواند روزه بگيرد يا قدرت جنگيدن نداشته باشد، روزه و جهاد از عهده او برداشته مي‌شود. خداوند از هيچ‌كس بيش از توانايي او تكليفي نخواسته است. دين اسلام، ديني آسان و مطابق با عقل و منطق و فطرتِ انسان است و نبايد با سختگيري‌هاي بيش از حدّ، مردم را از دين بي زار كرد.خداوند هم در مقابل انجام تكاليف و ترك حرام‌ها به انسان پاداش مي‌دهد، پاداشي بيشتر از عمل انسان و اين از لطف و مهرباني خداوند نسبت به بندگان است.

حكمت و دليل دستور العمل‌هاي ديني

همه دستورالعمل‌هاي ديني؛ چه واجبات، چه حرام‌ها و چه آن‌ چه مستحبّ يا مكروه است، حكمت و دليلي دارد و هيچ‌ يك از آن‌ها بي‌جهت و علّت نيست. خواه فلسفه و علّت آن‌ها را بدانيم يا ندانيم. البته دانشمندان به كمك علم، راز برخي از احكام الهي را كشف كرده‌اند، ولي بسياري از احكام است كه چون فرمان خداوندِ حكيم و داناست، به آن‌ها عمل مي‌كنيم و آن‌ها را قبول مي‌كنيم، هر چند علّت آن را هنوز ندانسته باشيم.

قوانين اسلام و نيازهاي انسان

سود و زيانِ واجبات و محرّمات، تنها مربوط به جسم ما نيست، بلكه برخي از آثار تكليف‌ها، به فكر و روان و اخلاق ما مربوط مي‌شود؛ چون انسان تركيبي از جسم و جان است، نيازهاي او هم بعضي جسمي و بعضي روحي است. قوانين اسلام هم به هر دو جنبه جسم و روح توجّه دارد. نتيجه نهايي انجام تكاليف ديني و پرهيز از آن ‌چه ممنوع و حرام است، به كمالِ انسان مربوط مي‌شود. يعني مسلماني كه به همه وظايف خود عمل كند و بنده خالص و مطيع پروردگار باشد، «انسان كامل» مي‌شود، انساني كه مقامش از فرشتگان هم بالاتر است.

علی جباری بازدید : 68 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

 فاطمه می آید

دروازه های آسمان، گشوده می شود و بارانی شگفت، زمین را فرا می گیرد.

مکه، لبریز عطر یاس، با چشمانی گشاده تر از هر روز، بیستمین روز جمادی الثانی را دیدار می کند.

دروازه های آسمان گشوده می شود و فرشتگانی بی شمار، هلهله کنان فرود می آیند.

چشمان خدیجه علیهاالسلام ، خیس لبخند می شود و محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار، کودک را در آغوش می کشد.

فاطمه علیهاالسلام متولد می شود؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر.

خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت، مادری کرد.

مشرکان، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند، فاطمه را کوثر نامید؛ اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر.

فاطمه متولد می شود؛ کسی که سپیده دمان، دیدگان روشنش را سجده می کنند و کوه ها قامتِ قیامت را به احترام برمی خیزند.

زنی شگفت که عفتش سرلوحه همیشه زنان تاریخ است. درختی تناور که ریشه در آسمان داشت و پرنده های نور، بر شاخه های سبزش آواز خواندند. فاطمه می آید.

دوشیزه ماه، بر پیشانی بلندش دامن می گسترد.

از شانه های زمین، یاس های سپید؛ چون پیغام های بشارت، بالا می روند.

کوهستان، صدای نفس هایش را ترانه می شود و کهکشان ها، نزول ستاره اش را شاعری می کنند. او می آید و کوچه های مدینه، طلوع گام هایش را به پیشواز می آیند.

او می آید. رودخانه های یخ بسته جهان، ترک برمی دارند و سپیدارهای جوان به سمت نور، قد راست می کنند.

بانویی بزرگ که قبیله های زمین، شکوه اساطیری اش را به نماز می ایستند.

او می آید تا دخترانِ زنده به گور شده عرب، غرور زن بودن را از بین خروارها خاک، حِس کنند.

فاطمه، فریادی سرخ است در کوچه های مظلومیت علی علیه السلام .

می ایستد تا خانه نشینی علی علیه السلام را نبیند و این گونه است که پرهای سپیدش در هجوم تیرهای کینه به خون می نشیند.

فاطمه می آید، می ایستد و می ماند تا زمینیان، حضور ملکوتی اش را آسمان شوند.

منبع: شیعه ها


علی جباری بازدید : 83 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند:

«لا تُکرهوا الی انفسکم العباده» یعنی: «خود را به اکراه به عبادت وادار مسازید.» (اصول کافی، ج 3، ص 129)

ایشان همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمودند: «یا علی! ان هذا الدین متینٌ، فَاَوغل فیه برفق و لا تبغض الی نفسک عباده ربک.» یعنی: «ای علی، این دین متین و استوار است؛ با رفق و مدارا در آن گام بگذار و پرستش پروردگارت را مبغوض خود مکن.» (اصول کافی، ج 3، ص 138)

در احادیث از امام حسن عسکری علیه السلام نیز نقل شده است که : «اذا نَشَطَتِ القُلوب فَاَودِعوها، و اذا نَفَرَت فَوَدِّعوها.» یعنی: «هنگامی که قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپارید؛ و وقتی که گریزان اند آنها را واگذارید.» (بحارالانوار، ج 75، ص 377)

در این احادیث و احادیث دیگر به یکی دیگر از آداب قلبی عبادات اشاره شده است که از آداب مهم در سیر و سلوک الی الله است و آن عبارت از «مراعات» است. «مراعات»، یعنی سالک در هر مرتبه ای که هست، در حال مجاهدت علمی یا نفسانی یا عملی، مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و چیزی بیش از طاقت و حالت خود بر خود تحمیل نکند.

«مراعات» خصوصاً برای جوانها و تازه کارها بسیار مهم است زیرا ممکن است اگر جوانها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند و نیازهای طبیعی نفس را به اندازه ی احتیاج آن و از طریق حلال ادا نکنند، گرفتار خطر عظیمی شوند که قابل جبران نباشد. آن خطر این است که گاهی نفس به دلیل سخت گیری فوق العاده، عنان گسیخته می شود و زمام اختیار را از دست انسان می گیرد و نیازهای طبیعی که متراکم شد و خصوصاً آتش تیز شهوت که بیش از حد تحت فشار قرار گرفت ناگهان محترق شده و مملکت وجود را می سوزاند. و اگر خدای نخواسته سالکی عنان گسیخته شود یا زاهدی بی اختیار  گردد چنان در پرتگاه می افتد که روی نجات را هم نخواهد دید و دیگر هرگز به راه سعادت و رستگاری باز نخواهد گشت.
علی جباری بازدید : 83 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
-      از کلیه قوانین و محدودیتهای حفاظت آب که ممکن است در محل زندگی شما اعمال شود، آگاه شوید و از آن تبعیت کنید.

2-      از آب حفاظت کنید، چون زندگی ما به آن وابسته است. هیچگاه به دلیل اینکه فرد دیگری مسوول پرداخت آب بها است، آب را هدر ندهید.

3-      موقع مسواک زدن شیر آب تصفیه شده را باز نگذارید.

4-      هنگام استحمام در فاصله بین شستن بدن و سرشویی، لزومی ندارد که شیرآب به طور پیوسته باز باشد.

5-      برای آب دادن به درختان، درختچه ها، بوته ها و گلها، از روش آبیاری قطره ای استفاده کنید.

6-      برای دوش گرفتن در حمام، زمان بگیرید و آن را به کمتر از 5 دقیقه برسانید، با این روش ماهیانه حدود 4000 لیتر آب صرفه جویی خواهد شد.

7-      بهتر است برای شستن سبزی ها ابتدا آنها را در ظرفی بخیسانید و سپس آب بکشید.

8-      ازجریان آب به منظور آب شدن یخ گوشت یا دیگر مواد غذایی منجمد استفاده نکنید.

9-      فرزندان خود را در مورد نیاز به حفاظت از آب آگاه کنید. از خرید اسباب بازی ها و سرگرمی هایی که به یک جریان ثابت آب نیازدارند، خودداری نمایید.

10-         هنگام استفاده از دستشویی شیر آب را به طور مداوم باز نگذارید چون جریان دایم آب موجب هدر روی آن می شود.

11-         اگر دوش حمام شما در طی کمتر از 20 ثانیه یک ظرف چهار لیتری را بتواند پر از آب کند در آنصورت حتماً آنرا با یک سر دوش کاهنده مصرف تعویض کنید.

12-         برای نظافت حیاط به جای مصرف آب بهتر است از جاروب استفاده شود.

13-         درباغچه خانه، درختان، بوته ها و چمن های بومی و مقاوم به خشکی که به آب کمتری نیازدارند و تحمل ماههای گرم تابستان را دارند، بکارید.

14-         تمام شیلنگ ها، اتصالات و شیرها را به طور مرتب کنترل کنید تا از نشتی آب جلوگیری شود.

15-         ضروری است برای اطمینان از سلامت لوله ها و شیرهای آب؛ آنها مرتباً کنترل شوند.

16-         درمواقع جایگزینی یا افزودن گل و گیاه در باغچه خانه، گیاهی را انتخاب کنید که آب کمتری مصرف کند. به این طریق سالانه 2200 لیتر آب برای هر گیاه قابل صرفه جویی خواهد بود.

17-         ازنصب سیستم های آب تزیینی (مثل فواره ها) اجتناب کنید. مگر اینکه آب در سیستم بازیافت شود. همچنین سیستم را درجایی نصب کنید که تلفات کمی در اثر تبخیر و باد داشته باشیم.

18-         لوله های آب منزل خود را عایق بندی کنید. عایق کاری لوله های اب گرم، روشی است که هدررفتن آب را قبل از خروج آب گرم کاهش می دهد.

19-         لوله های آب گرم را عایق بندی کنید تا برای رسیدن آب گرم به شیرآب، لازم نباشد آنرا بی جهت بازبگذارید.

20-         هرگز آبی را که می توان به مصارفی نظیر آبیاری و یا شستشو رسانید، فاضلاب حساب نکنید.

21-         ماشین های لباس شویی معمولاً مقدار زیادی آب مصرف می کنند. بنابراین اگر از تعداد دفعات کاربرد ماشین لباس شویی بکاهید، عملاً در مصرف اب صرفه جویی  کرده اید.

22-         یک بطری پر از آب یا یک کیسه نایلونی پراز شن و کاملاً در بسته را در مخزن توالت فرنگی و یا فلاش تانک قرار دهید تا مصرف آب را در هربارکشیدن سیفون کاهش دهید.

23-         آب خنک مورد مصرف خود را همواره دریخچال نگهدارید تا مجبور نباشید شیر آب را برای مدتی بازبگذارید تا آب خنک شود.

 

 

24-         برای نوشیدن آب به جای آنکه شیر آب را مدت زیادی باز بگذارید، بهتراست ابتدا چند قطعه یخ در لیوان قرار دهید و سپس شیر آب را بازکنید.

25-         به کودکان آموزش دهیم تا با بستن بموقع شیر، از هدر رفتن آب جلوگیری نمایند.

 

 

26-         می توان از آبی که برای شستن سبزی ها و دست و صورت استفاده می شود، به وسیله لوله کشی و هدایت آن به سمت فلاش تانک، هدایت در توالت استفاده نمود.

27-         فلاش تانک هایی که نشتی دارند، آب را به داخل کاسه توالت هدر می دهند.

28-         به جای شستن اتومبیل با شیلنگ آب، از یک سطل آب هم می توان استفاده کرد.

29-         درحالی که کمبود آب در شهر احساس می شود، لزومی به شستشوی پیاده روی مقابل مغازه و منزل نیست.

30-         هنگام احداث ساختمان از کارگران ساختمانی بخواهید از آب تصفیه شده استفاده نکنند.

31-         زمانی که سرگرم آب دادن باغچه و گلهای منزل هستید با شنیدن صدای زنگ تلفن یا زنگ در بهتر است ابتدا شیر آب را ببندید و بعد به آنها پاسخ دهید.

32-         تا حد امکان از آب شرب برای فضای سبز استفاده نشود. باغچه را در شب یا صبح زود آبیاری کنید تا از تبخیرآب جلوگیری شود.

33-         نصب کولر در سایه و با استفاده از پوشش مناسب و جلوگیری از نشت آب کولرهای آبی، باعث صرفه جویی زیادی در مصرف آب می شود.

34-         زمانی که به مسافرت می روید، ضروری است شیر فلکه بعد از کنتور آب را ببندید. تا از وقوع هرگونه حادثه پیشگیری شود.

35-         در مراکز آموزشی و مدارس به اطفال و دانش آموزان محدودیت منابع آب و روش های صرفه جویی آن را آموزش دهیم.

36-         کارکرد کنتور در زمانی که همه شیرهای آب بسته است، دلیل تلف آب از لوله های داخل ساختمان می باشد که در نتیجه آن، مقدار زیادی آب به هدر رفته و هزینه گزاف آن را شما خواهید پرداخت.

37-         درمحل کار، کارکنان را به صرفه جویی در مصرف آب تشویق نمایید. همچنین پیشنهاد کنید گرایش به حفاظت از آب در فعالیت های عملی و دوره های آموزشی آنها گنجانده شود.

38-         گروه های فرهنگی، غیر دولتی را به ایجاد و ارتقای فرهنگ حفاظت از آب در میان کودکان و بزرگسالان تشویق کنید.

39-         هرگونه اتلاف قابل توجه آب، شکستگی لوله ها و هدر رفتن آب در هر نقطه را به مرکز ارتباطات مردمی (تلفن 122) اطلاع دهید.

40-         تعویض واشر شیر آب برای جلوگیری از چکه کردن آب کار دشواری نیست

علی جباری بازدید : 69 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی ، آب ، برق ، گاز و بنزین (ادامه مطلب)

امیدواریم نوشته های خانه انرژی درباره صرفه جویی در مصرف انواع انرژی باعث کمک به اقتصاد خانوارهای ایرانی شود. خانواده هایی که رفاه چندان بالایی ندارند اما دولت آنها میلیاردها دلار برای سوبسید انرژی (مثلا یارانه بنزین) پول خرج میکند.

این همه پول پس کجا می رود ؟

پاسخ این است : ...

دور ریخته می شود ! بله. خانوارهای ایرانی ۵ برابر استاندارد انرژی مصرف میکنند بی آنکه رفاه بالا داشته باشند. صرفه جویی باعث میشود هم لذت بیشتری ببرید وهم پول کمتری بدهید.

پس با ما باشید با روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی.

 صرفه جویی چیست ؟

صرفه جویی یعنی پیدا کردن روشهای نو آورانه برای استفاده بهتر از منابع محدود. بخصوص منابع تجدید ناپذیر.

مثلا اگر شما شما از یک دودکش فلزی بلندتر براتی اتصال بخاری به کانال دود کش اتاق خود استفاده کنید بخشی از گرمای بخاری قبل از خروج ، به هوای اتاق منتقل می شود. و این یک صرفه جویی است.

خوب است بدانید صرفه جویی میتواند یک سرمایه گذاری هم باشد. مثلا خرید شیشه های دوجداره به قیمت بالاتر ولی در عوض صرفه جویی در پول گاز و انرژی و در نتیجه بازگشت سرمایه.

الف : صرفه جویی در مصرف برق:

ب: صرفه جویی در مصرف گاز و انرژی گرمایی

ج: صرفه جویی در مصرف بنزین و سوخت

د: صرفه جویی در مصرف آب

که به ترتیب روشهایی را برای هر کدام شرح می دهیم.

الف : روشهای صرفه جویی در مصرف برق.صرفه جویی در مصرف برق با لامپ کم مصرف

اوج مصرف در ساعات اولیه شب است. آنهم برای روشنایی. هر لامپ کم مصرف میتواند ۵ برابر لامپ رشته ای معمولی (با همان مصرف) روشنایی تولید کند. پس استفاده از لامپ کم مصرف و مهتابی میتواند بار زیادی را از ساعات اوج مصرف (پیک) کم کند.

کشورهای صنعتی یک پیک صنعتی هم در ساعات پیش از ظهر دارند که ما نداریم ! و در نتیجه فشار زیادی در ساعات اولیه شب به نیروگاههای برق وارد می شود.

رای اتو کشی لباس ها صبر کنیم تا مقدار آنها به اندازه کافی برسد .

*یادمان باشد استفاده از دور تند کولر در ساعات اوج مصرف ، خاموشی را افزایش می دهد.

*از قرار دادن غذای گرم در داخل یخچال خودداری کنید تا یخچال شوکه نشود!! اول غذا را در بیرون یخچال خنک کنید و بعد در یخچال قرار دهید.

*با انتخاب بهترین وسیله برقی به افزایش انرژی برق کمک کنیم .

* دیوار اتاقها را به رنگ روشن رنگ آمیزی کنید و حباب لامپ ها را تمیز نمایید.

همین اقدامات ساده میتواند تا ۵۰٪ بله تا نصف هزینه های برق شما را کاهش دهد.

آیا می دانید طول عمر لامپ های کم مصرف هشت برابر بیشتر و مصرف آنها پنج برابر کمتر از لامپ های معمولی است ؟!

*استفاده از لامپ های کم مصرف ، روشی مفید برای کاهش هزینه های مالی خانواده است .

*از استفاده مکرر از توستر و مایکروفر تنها برای گرم کردن حجم بسیار کم مواد غذایی خودداری کنیم .

*قبل از روشن کردن جارو برقی ؛ لوله های آن را کنترل کنید تا گرفتگی نداشته و باعث هدر رفتن انرژی نگردد.

*در هنگام استفاده از وسایل سرمایشی ، پس از حمام کردن از باز گذاشتن در حمام ، خودداری کنیم . گرمای حمام را کولر اگر بخواهد خنک کنید پول زیادی روی دستتان می گذارد.

چگونه صرفه جویی کنیم ؟

و از همه مهمتر : دستهایتان را به خاموش کردن چراغ اضافه عادت دهید.

و از همه مهمتر : دستهایتان را به خاموش کردن چراغ اضافه عادت دهید.

*با از بین بردن برفک های یخچال ، به سرمایش بهتر و بیشتر آن کمک کنیم .

*یادمان باشد ، در ساعات اوج مصرف ، کمترین استفاده را از وسایل برقی داشته باشیم .

*کولر گازی تان را در مسیر باد قرار بدهید تا منزل شما را بیشتر خنک کند .
 

اما برای صتعتگران و مدیران :

*انتقال شیفت های کاری صنایع از ساعات اوج مصرف ( 8- 11 شب ) به ساعات  حداقل مصرف  ( 12-6 صبح ) باعث مصرف درست تر انرژی می شود .

*کار آفرینان و صنعتگران عزیز ! به استفاده از دستگاهها و فن آوری های نوین و کم مصرف بیندیشیم .

*استفاده از دستگاههای صنعتی فرسوده و قدیمی و با راندمان پایین انرژی یکی از موارد استفاده نادرست از انرژی است .

*در خرید دستگاههای صنعتی به فن آوری ها و انرژی های نو بیندیشیم .

*با دستگاههای پیشرفته و به روز ، چرخ صنعت را بهتر بچرخانیم .

*کارآفرین عزیز! شاید بیشترین خرج اضافی کارگاهتان را دستگاههای قدیمی ، فرسوده و پر مصرفتان می تراشد !

*حتی کولرها هم طاقت گرمای آفتاب داغ تابستان را ندارند ...کولرها رادر محل سایه قرار دهیم .

*در فصل تابستان ، پوشیدن لباس هایی که رنگ روشن دارند ؛ باعث می شود که کمتر احساس گرما کنیم .

رایانه (کامپیوتر ) خود را به گونه ای تنظیم کنید که مانیتور پس از دو سه دقیقه بیکار بودن خاموش شود. مانیتور (نمایشگر) پر مصرف ترین بخش رایانه شماست.  استفاده از یک تصویر پس زمینه تاریک و محافظ ( اسکرین سیور) تیره میتواند مقدار زیادی برق صرفه جویی کند و چند کیلو گرم دی اکسید کربن کمتری را راهی اتمسفر زمین کند.

و سر انجام روشهای خلاقانه.

خودتان کمی فکر کنید و روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی را بیابید. اگر هم برای خانه انرژی روش خود را یادداشت بگذارید درهمین جا بنام خودتان منتشر می کنیم. تا صدها نفر دیگر هم بخوانند.

ب: صرفه جویی در مصرف گاز و انرژی گرمایی

درس اول : برای جلو گیری از نشت هوایی که برای گرم کردنش پول (و هوای محدود کره زمین) را پرداخته اید درب و پنجره را ببندید.

* عایق سازی ساختمان نه گران است و نه تجملاتی. در حین ساخت یک خانه با کمتر از ۵۰۰ تومان برای هر متر مربع میتوان ساختمان را عایق کرد.

* آویختن پرده در مقابل درب ورودی خانه چیزی از کلاس شما کم نمیکند. خاموش بودن شومینه هم همینطور. آلوده کردن محیط زیست بدون دلیل ؛ اصل بی کلاسی است.

* کانالهای کولر را هم از بالا و هم از پایین مسدود نمایید.

* خانه را آنقدر گرم نکنید که اگر تابستان بود کولر روشن می کردید. دمای مناسب ۱۷ درجه است. در کشورهای اروپایی درخانه هم لباس نسبتا گرم می پوشند.  چون آنجا انرژی گران است.

* وقتی خانه را زیادی گرم نکردید ، نیازی هم ندارید هر چند ساعت یک بار پنجره را باز کنید و هوایی تازه کنید. و هوای گرم را ( پولتان) را بدور بریزید.

 

 * صرفه جویی در مصرف آب

 

جدول استاندارد مصرف آب آشامیدنی بر اساس 130 لیتر برای یک نفر در روز

استحمام: 43 لیترصرفه جویی در مصرف آب
دستشویی: 26 لیتر
لباسشویی: 5.17 لیتر
پخت و پز: 13 لیتر
نظافت خانه و آبیاری باغچه: 5.8 لیتر
کولر و تهویه: 5.4 لیتر
آشامیدنی و غیره: 5.4 لیتر
ظرفشویی: 13 لیتر
جمع کل: 130 لیتر

 

کاهش مصرف آب

* از چکه شیر ها مقدار زیادی آب بهدر میدهد. در نگاه اول کم به نظر می آید. اما چکه شیر آب می تواند یک مخزن ۱۰۰۰ لیتری را یک شبه خالی کند. هر متر مکعب آب هم حدود ۵۰۰ تومان قیمت دارد!

* عادت کنید هنگام لیف و صابون شیر آب حمام را باز نگذارید. سخت نیست. امتحان کنید.

* برای شستن ماشین خود نیازی نیست شیلنگ آب تمام وقت تا آخر باز باشد تا ماشین تان خیلی خیلی تمیز شود. با یک سطل اب هم همان اندازه تمیز می شود.

* چیز خیلی سخت و ژیچیده ای نیست. خودتان ببینید کجا می شود آب کمتری بهدر داد.


بهدر دادن آب = نشانه فرهنگ رشد نیافته

*************************

مصرف آب و برق

 

برای شستن این حیاط چقدر آب بهدر می رود؟ آیا واقعا لازم است ؟

 

خودتان قضاوت کنید.

 

 

 

و اما صرفه جویی در مصرف بنزین :

 

 

 مصرف خودرو تابع مقدار مسافت و روش رانندگی است.

شما می توانید با بهبود روش و تغییر رفتار و روش زندگی صرفه جویی زیادی کنید.

* فیلتر هوا ی کثیف مصرف سوخت را بالا می برد. اگر در منطقه شما گرد و غبار کم است میتوانید گاهی آن را سوراخ هم کنید ! بخصوص در هوای بارانی که ذرات معلق هوا کم هستند.

* گاز و ترمز های شدید و رانندگی با عجله میتواند مصرف سوخت خودرو را دوبرابر بالا ببرد.

* در چراغ قرمز های بالای ۵۰ ثانیه خودرو را خاموش کنید.

* با دنده مناسب و سرعت مناسب حرکت کنید. سرعت بالاتر مصرف سوخت به نسبت مسافت را تا دو برابر بالا میبرد.

* تنظیم موتور را فراموش نکنید.

* تنظیم باد لاستیک را فراموش نکنید.

* وقتی نیاز ندارید از کولر استفاده نکنید. استفاده از کولر خودرو در سرازیری ها باعث مصرف کمتر بنزین و کاهش استهلاک هم میشود.

*** کاهش مصرف بنزین ****

کمتر کردن مصرف بنزین در خودرو روشهای دیگری هم دارد که بعدا معرفی می کنیم.

یادتان نرود نظرتان و یا روش پیشنهادی تان را درج کنید.

روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی ، آب ، برق ، گاز و بنزین

علی جباری بازدید : 62 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (2)
ادله‏ى اثبات خداوند 
 1 - اصول سه‏گانه‏ى اعتقادى
 
 اصول سه‏گانه‏ى اعتقادى گاهى در يك سوره مطرح است، چنان كه در سوره‏ى مباركه‏ى (يس) آمده است؛ «نبوّت» در ابتداى سوره بيان شده است؛ «انّك لمن المرسلين»، مبدأ و معاد نيز پايان آن؛ «فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شى‏ء و اليه ترجعون»(26)، گاهى نيز اين سه اصل اعتقادى در يك آيه مطرح شده است؛ «ءامن الرّسول بما أنزل إليه من ربّه و المؤمنون كلّ ءامن باللّه و ملئكته و كتبه و رسله لا نفرّق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانك ربّنا و إليك المصير»(27)، كه جمله‏ى «كلّ ءامن باللّه» ناظر به توحيد و جمله‏ى «لا نفرّق بين أحد من رسله» بيان كننده‏ى نبوت و جمله‏ى «و إليك المصير» اشاره به معاد است.
 
 2 - عدم شك در مبدأ و معاد
 
 قرآن كريم شك و ريب را از سه امر نفى كرده است: خداوند، قيامت، قرآن كريم. آنگاه، براى كسانى كه احياناً شك و ترديدى دارند، بدين شرح استدلال مى‏كند:
 1 - در وجود ذات خداوند متعال هيچ شكى نيست؛ «أفى اللّه شك». زيرا او پديد آورنده‏ى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض».(28)
 2 - در معاد و روز قيامت نيز جاى هيچ شكى نيست؛ «ربّنا انّك جامع النّاس ليوم لاريب فيه».(29)زيرا خداوند انسان را از خاك آفريد؛ «يا أيّها النّاس ان كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب».(30)
 3 - در قرآن كريم هيچ شكى نيست كه از ناحيه‏ى خداست؛ «لاريب فيه هدى للمتّقين».(31)زيرا تحدى مى‏كند و مى‏گويد: اگر شك داريد، سوره‏اى همانند قرآن بياوريد؛ «إن كنتم فى ريب مما نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله».(32)
 
 3 - فطرت خدا آشنا
 
 قرآن كريم انسان را داراى فطرتى خداخواه و خداشناس معرفى مى‏كند؛ «فطرة اللّه الّتى فطر النّاس عليها لاتبديل لخلق اللّه»(33)تا فطرت او بيدار است، وى خداگرا و خداجوست، و همه‏ى هستى و دارايى‏هايش را از او مى‏داند؛ ليكن گاهى بر اثر غفلت از حقيقت خويشتن، به اسباب مادى دل مى‏بندد و در نتيجه، از پروردگارش غافل مى‏گردد و در اين صورت، اگر به سختى و مصيبتى گرفتار شود، نااميد و مضطرب خواهد شد؛ «و اذا أنعمنا على الإنسان أعرض و ناء بجانبه و إذا مسّه الشّرّ كان يؤساً».(34)
 بنا بر اين، انسان دو حال دارد: فطرى و عادى؛ بر اساس هوشيارى فطرى، چه در آسايش و رفاه، چه در سختى و بلا، دل سوى خدا دارد و بر پايه‏ى غفلت از فطرت، به نعمت‏هاى دنيوى مثل مال و جاه و فرزندان سرگرم است، ليكن حوادث تلخ مى‏تواند او را از خواب غفلت بيدار كرده و با خداى خويش آشنا سازد؛ «و اذا مسّكم الضّرّ فى البحر ضلّ من تدعون الاّ ايّاه»(35)و نيز «و اذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه».(36)
 كوتاه سخن اين كه: انسان داراى فطرتى خداجوست، ليكن گاهى هنگام رفاه و آسايش از خداوند غافل مى‏شود، ولى زمان گرفتارى و ابتلا هوشيار مى‏گردد و يگانه موجودى را صدا مى‏زند كه توان برطرف كردن مشكلاتش را دارد و براى سهولت دستيابى به اهدافش، وعده‏ى اطاعت و شكرگزارى مى‏دهد؛ «لئن أنجينا من هذه لنكوننّ من الشّاكرين».(37)
 پيدايش چنين ارتكازى در انسان‏ها مبتنى بر رفتار اجتماعى آنهاست كه براى تأمين نيازهاى خويش اقدام به معامله مى‏كنند و چيزى مى‏دهند و در مقابلش چيز ديگرى مى‏ستانند. بدين جهت، در ارتباط با خداوند سبحان نيز چنين عمل مى‏كنند، در حالى كه ساحت مقدسش منزه از احتياج است.
 توسل و رويكرد انسان به خداى سبحان، هر چند در حالت اضطرار و بيچارگى باشد، دليل روشنى بر وجود فطرت خداجو و خداگراى اوست، گرچه پس از رسيدن به ساحل امن و رهايى از مصايب دوباره ناسپاسى مى‏كند؛ «ثم أنتم تشركون».(38)
 
  4 - شكوفايى فطرت به هنگام خطر
 
 «هو الذّى يسيّركم فى البرّ و البحر... و ظنّوا أنّهم أحيط بهم دعواللّه‏ مخلصين له الدّين»(39)
 خداوند كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد .... زمانى كه سرنشينان كشتى در محاصره‏ى بلا گرفتار مى‏شوند، خداوند را با اخلاص مى‏خوانند.
 شخصى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: دليلى بر وجود خداوند متعال بيان كنيد. حضرت فرمودند: آيا هنگامى كه كشتى دچار موج دريا شده، در حال سفر با آن بوده‏اى؟ گفت: آرى. آنگاه پرسيدند: آيا در آن لحظه، قلب تو به جايى متوجه شد، ناله و دعا كردى؟ گفت: آرى. حضرت فرمودند: خداوند همان كسى است كه در آن لحظه به آن متوجه شدى.(40)
 
 5 - عالم ذرّ و پيمان فطرت
 
 «و إذ أخذ ربّك من بنى ءَادم من ظهورهم ذرّيّتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم قالوا بلى‏»(41)
 خداوند در آيه‏ى فوق سخن از پيمانى مى‏آورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اين كه اين پيمان چگونه بوده است، توضيحى در باره‏ى جزئيّات آن در متن آيه نيامده است، ليكن مفسران با اتّكا به روايات فراوان، نظرات مختلفى را بيان كرده‏اند كه از همه مهمتر دو نظر است:
 1 - هنگامى كه آدم آفريده شد، فرزندان آينده‏ى او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از كل آدم بيرون آمدند)، آن‏ها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند. در اين هنگام از طرف خداوند به آن‏ها خطاب شد: «ألست بربّكم»؛ آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى در پاسخ گفتند: «بلى شهدنا»؛ آرى! بر اين حقيقت همگى گواهيم.
 سپس همه‏ى اين ذرات به صلب آدم‏عليه السلام (يا به گل آدم) بازگشتند و به همين جهت اين عالم را «عالم ذرّ» و اين پيمان را «پيمان ألست» مى‏نامند. بنا بر اين، پيمان مزبور يك پيمان تشريعى و قرار داد خود آگاه ميان انسان‏ها و پروردگارشان بوده است.
 2 - منظور از اين عالم و اين پيمان، همان عالم استعدادها و پيمان فطرت و تكوين و آفرينش است؛ به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آن‏ها داده است. هم در نهاد و فطرتشان اين سرّ الهى به صورت يك حسّ درون ذاتى به وديعه گذارده شده، هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خود آگاه.
 بنا بر اين، همه‏ى افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آن‏ها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخ آن‏ها نيز به همين زبان است.
 گفتنى است كه تفسير اوّل داراى اشكالاتى است كه بدان‏ها اشاره مى‏كنيم:
 الف - در متن آيات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است، نه خود آدم؛ «من بنى ءادم  من ظهورهم - ذريتهم»، در حالى كه تفسير اول از خود آدم يا از گل آدم سخن مى‏گويد.
 ب - اگر اين پيمان با خود آگاهى كافى و عقل و شعور گرفته شده، چگونه همگان آن را فراموش كرده‏اند و هيچ كس آن را به خاطر نمى‏آورد؟
 ج - هدف از چنين پيمانى چه بوده است؟ اگر هدف اين بوده كه پيمان گزاران با يادآورى آن در راه حق قدم بردارند و جز راه خداشناسى نپويند، بايد گفت: چنين هدفى به هيچ وجه از اين پيمان به دست نمى‏آيد. زيرا همه آن را فراموش كرده‏اند.
 بنا بر اين، تفسير دوم مناسب‏تر است كه منظور از اين سؤال و جواب يك پيمان فطرى بوده است كه الآن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى‏يابد؛ «فطرت اللّه الّتى فطر النّاس عليها».(42)
 
 6 - خداوند يگانه نجات‏بخش انسان
 
 «قل من ينجّيكم من ظلمات البرّ و البحر تدعونه»(43)
 مقصود از نجات دادن از ظلمات دريا و خشكى، رهايى از شدائدى است كه انسان هنگام مسافرت‏هاى زمينى و دريايى با آن روبرو مى‏شود، از قبيل سرماى شديد و گرماى طاقت فرسا و باران و برف و طوفان. روشن است كه ابتلاى به اين گرفتارى‏ها در تاريكى شب رنج‏آورتر است؛ زيرا در تاريكى شب يا در ظلمتى كه ابر و باد ايجاد مى‏كند، اضطراب، حيرت و بيچارگى آدمى بيشتر مى‏شود و كمتر مى‏تواند راه چاره‏اى بيابد. بدين جهت، در آيه‏ى كريمه، نجات دادن را مقيد به ظلمات كرده است، وگرنه اصل معناى آيه اين است؛ «چه كسى شما را در شدايد دستگيرى مى‏كند؟».(44)
 
 7 - قانون عليت و تأثير و تأثر در جهان‏
 
 «لا اله الاّ هو خالق كل شى‏ء»(45)
 قرآن كريم در باره‏ى موجودات جهان، از آسمان و زمين و ستارگان و كوه‏ها و درختان و حيوان و انسان كه داراى آثار و خواصى هستند و اين كه نسبت اين آثار به موجودات، نسبت فعل به فاعل و معلول به علت است، همان نظريه‏اى را ابراز داشته كه عقل و تجربه نيز آن را تأييد مى‏كند.
 تمامى اجزاى عالم، با همه اختلافى كه در هويت‏ها و انواع دارند، هر يك داراى فعل و اثرى است و اين همان قانون عليت عمومى در اجزاى جهان است. هر موجودى كه از ناحيه‏ى وجود و عدمش مانند دو كفه ترازو مساوى است؛ يعنى، ممكن است موجود شود و ممكن است نشود، چنين موجودى، اگر وجود يافت، قطعاً به وسيله‏ى علتى وجود يافته و معلول علتى غير خودش است.
 قرآن كريم اين قانون را تصديق كرده و در اثبات وجود صانع و ساير صفاتش، بدان استدلال مى‏كند، و اگر اين قانون صحيح نبود و عقل و تجربه‏ى ما در تشخيص آن به خطا رفته بود، استدلال به آن صحيح نبود.(46)
 
 8 - برهان عليت در اثبات واجب الوجود
 
 «أم خلقوا من غير شى‏ء أم هم الخالقون»(47)
 اين آيه‏ى شريفه اشاره به برهان معروف عليّت است كه در فلسفه و كلام، براى اثبات وجود خداوند آمده است؛يعنى جهانى كه در آن زندگى مى‏كنيم، بدون شك حادث است. زيرا همواره در تحول است و آن چه در حال تغيير و دگرگونى است، در معرض و چنين چيزى قديم و ازلى نخواهد بود.
 اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه موجود حادث، از پنج حال بيرون نيست:
 1 - بدون علت به وجود آمده است.
 2 - خود علت خويشتن است.
 3 - ساير معلولات جهان علت وجود آن است.
 4 - اين جهان معلول علتى است كه آن هم به نوبه‏ى خود معلول علت ديگرى است و تا بى‏نهايت پيش مى‏رود.
 5 - اين جهان مخلوق خداوند واجب الوجود است كه هستى‏اش از درون ذات پاك اوست.
 باطل بودن چهار احتمال نخست روشن است. زيرا اولاً: پيدايش معلول بدون علت محال است، وگرنه هر چيزى در هر شرايطى بايد به وجود آيد، در حالى كه چنين نيست. ثانياً: عليّت چيزى نسبت به خودش نيز محال است. چون مفهومش اين است كه قبل از وجودش موجود باشد و اين اجتماع تقيضين است.
 همچنين احتمال سوم كه ساير مخلوقات، خالق انسان باشد، نيز واضح البطلان است. زيرا مستلزم دور است، و نيز احتمال چهارم، يعنى امتداد سلسله‏ى علل و معلول‏ها تا بى‏نهايت نيز غير قابل قبول است. چون بى‏نهايت معلول، مخلوق است و نياز به خالق دارد، آيا بى‏نهايت صفر عدد مى‏شود؟ يا از درون ظلمت نور برمى‏خيزد؟ يا از بى‏نهايت فقر و نياز، بى‏نيازى به وجود مى‏آيد؟
 بنا بر اين، راهى جز قبول احتمال پنجم؛ يعنى خالقيت واجب الوجود باقى نمى‏ماند، و از آنجا كه ركن اصلى اين برهان، نفى احتمال اول و دوم است، قرآن مجيد به همان بسنده كرده است.(48)
 
 9 - برهان عام و فراگير بر توحيد
 
 «فلمّا جنّ عليه اللّيل رءا كوكباً قال هذا ربّى فلمّا أفل قال لاأحبّ الآفلين»(49)
 هدف حضرت ابراهيم عليه السلام از جمله‏ى «لا أحبّ الآفلين» تفهيم اين نكته بود: چيزى كه براى انسان باقى نمى‏ماند و از نظر او غايب مى‏شود، شايسته نيست كه انسان به آن دل ببندد. معبود بايد كسى باشد كه انسان به شكل فطرى او را دوست داشته باشد. بنا بر اين، بايد چيزى را بپرستد كه دستخوش زوال نمى‏گردد.
 اين برهان به گونه‏اى است كه تمامى اقشار مردم، خواص و عوام، آن را مى‏فهمند و از سوى ديگر عام و فراگير است. زيرا غروب يعنى زوال هر چيزى پس از وجودش، و اين معنا در باره‏ى همه‏ى موجودات صادق است. پس، برهان حضرت ابراهيم‏عليه السلام پايه و اساس هر گونه شرك و دوگانه پرستى را منهدم مى‏سازد.(50)
 
 10 - برهان تمانع و اثبات توحيد
 
 اگر پروردگارانى جز خداى متعال در آسمان‏ها و زمين باشند، بى‏ترديد هستى به فساد و تباهى كشانده مى‏شود، و چون هيچ گونه ناسازگارى در جهان خلقت به چشم نمى‏خورد و كمترين نارسايى در آن‏ها وجود ندارد، پس خدايانى غير از خداوند متعال وجود ندارد.
 قرآن كريم اين برهان را به صورت قياس استثنايى بيان مى‏كند كه يك قضيه‏ى شرطيه‏اش اين آيه است؛ «لو كان فيهما ءالهة الاّ اللّه لفسدتا»(51) و قضيه‏ى ديگر آن كه بطلان تالى را دربر دارد، در آيه‏ى ديگرى آمده است؛ «فارجع البصر هل ترى‏ من فطور».(52)
 
 11 - يگانگى خداوند در زمين و آسمان
 
 «هو الّذى فى السماء إله و فى الأرض إله»(53)
 ابو شاكر ديصانى كه يكى از منكران توحيد بود، به نظر خود براى قرآن كريم ايرادى يافته بود. روزى به هشام بن حكم گفت: در قرآن آيه‏اى وجود دارد كه عقيده‏ى ما (دوگانه پرستى) را تصديق مى‏كند. هشام گفت: كدام آيه را مى‏گويى؟ ابوشاكر آيه‏ى فوق را ذكر كرد كه معنايش اين است؛ «او كسى است كه در آسمان خداست و در زمين نيز خداست». هشام مى‏گويد من توان پلسخ دادن را نداشتم. از اين رو، در آن سال به زيارت خانه‏ى كعبه مشرف شدم و نزد امام صادق‏عليه السلام رفتم و جريان را گفتم. امام فرمود: اين، سخن فرد بى‏دينى است، هنگامى كه بازگشتى از او بپرس نام تو در كوفه چيست؟ مى‏گويد: فلان، بگو نام تو در بصره چيست؟ مى‏گويد: فلان، پس بگو پروردگار ما نيز همين گونه است؛ نام او در آسمان «اله» است و در زمين نيز نام او «اله» است. هشام مى‏گويد: هنگامى كه بازگشتم، به سراغ ابو شاكر رفتم و اين پاسخ را به او ارائه كردم. وى گفت: اين سخن از تو نيست، به يقين پاسخ را از حجاز آورده‏اى.(54)
 
 12 - شناخت پروردگار
 
 عموم مردم از مخلوق پى به خالق، و از مصنوع پى به صانع مى‏برند، چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد: «إنّ‏فى خلق السموات و الأرض .... لايات لقوم يعقلون»(55)؛ اما برخى از انسان‏ها مانند انبياى الهى، خداوند را به خودش مى‏شناسند، نه به غير او، و از صانع پى به مصنوع مى‏برند.همان گونه كه قرآن كريم مى‏فرمايد: «ألم ترإلى‏ ربّك كيف مدّ الظلّ»(56) به ما بنگر تا صنع ما بينى، نه اين كه به سايه بنگر تا ما را ببينى. اول خداوند مطرح است، بعد مصنوع او كه سايه باشد.(57)
 
 13 - دقت و تفكر در آفرينش شتر
 
 «أفلا ينظرون إلى الأبل كيف خلقت»(58)
 چرا به شتر نمى‏نگرند كه چگونه آفريده شده است؟ اين حيوان ويژگى‏هاى عجيبى دارد كه او را از حيوانات ديگر ممتاز مى‏سازد و به حق، آيتى است از آيات خدا. به برخى از آن‏ها توجه كنيد:
 الف - بعضى از چهارپايان تنها از گوشتشان استفاده مى‏شود و بعضى ديگر غالباً از شيرشان، و بعضى ديگر تنها براى سوارى سودمند است و بعضى براى باربرى؛ اما شتر حيوانى است كه تمام اين جهات در آن جمع است.
 ب - شتر نيرومندترين و مقاومترين حيوانات اهلى است. زيرا بار زيادى با خود مى‏برد و عجب اين كه به هنگامى كه خوابيده است، بار سنگينى را بر او حمل مى‏كنند و او با يك حركت برمى‏خيزد و روى پاى خود مى‏ايستد، در حالى كه چهارپايان ديگر قدرت چنين كارى را ندارند.
 ج - شتر مى‏تواند روزهاى متوالى (حدود يك هفته الى ده روز) تشنه بماند و در مقابل گرسنگى نيز تحمل بسيارى دارد.
 د - شتر توان مسافرت طولانى هر روزه را داراست و مى‏تواند از زمين‏هاى صعب العبور بگذرد.
 ه - او از نظر تغذيه بسيار كم خرج است و هر گونه خار و خاشاكى را مى‏خورد.
 و - او در شرايط نامساعد جوّى، در ميان طوفان‏هاى بيابان كه چشم و گوش را كور و كر مى‏كند، با ابزار خاصّى كه خداوند در پلك‏ها و گوش‏ها و بينىِ او آفريده است، مقاومت مى‏كند و به راه خود ادامه مى‏دهد.
 ز - شتر با تمام قدرتى كه دارد، از رام‏ترين حيوانات است؛ به گونه‏اى كه كودك خردسال نيز مى‏تواند مهار يك شتر را در دست گرفته، و آن را هدايت كند.
 خلاصه اين كه: ويژگى‏هاى اين حيوان چنان است كه دقت در آفرينش او، انسان را متوجه خالق بزرگى مى‏كند كه آفريننده‏ى چنين موجودى است. ناگفته پيداست مراد از «نظر» در جمله‏ى «أفلا ينظرون» نگاه كردن عادى نيست، بلكه نگريستن با تفكر و انديشه است.(59)
 
اسماى الهى
  14 - آغاز هر كار به نام خداوند
 
 1 - «بسم اللّه الرحمن الرحيم» سرآغاز كتاب الهى است، «بسم اللّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز همه‏ى كتب آسمانى بوده است.
 2 - حركت و توقف كشتى نوح به نام خدا بود؛ «بسم اللّه مجريها و مرسيها».(60)
 3 - حضرت سليمان وقتى ملكه‏ى سبا را به ايمان به خداوند فرا خواند، دعوت‏نامه‏ى خود را با جمله‏ى «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» براى او فرستاد.
 4 - «بسم اللّه» رمز آن است كه در شروع كار نياز به دلگرمى و اميد و رحمت است و مبدأ و منشأ همه‏ى قدرت‏ها و اميدها و رحمت‏ها خداست. از اين رو، بعد از كلمه‏ى «اللّه» رحمن و رحيم به كار رفته است. پيامبر نيز رسالت خويش را با نام خدا شروع كرد؛ «اقرأ باسم ربّك ».(61)
 5 - پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: هر كار مهمى كه بدون نام خدا شروع شود، بى‏فرجام است؛ «كلّ أمر ذى بال لم يذكر فيه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم فهو أبتر».(62)
 6 - ابن عباس مى‏گويد كه از على‏عليه السلام پرسيدم: چرا سوره‏ى برائت «بسم اللّه» ندارد؟ فرمود: «بسم اللّه» امان و مايه‏ى امنيت است و در سوره‏ى برائت امان وجود ندارد و فرمان جنگ داده شده است؛ «لأنّها أمان و برائة، نزلت بالسّيف ليس فيها أمان».(63)
 7 - امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هرگز «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» را ترك نكن، گرچه بخواهى بعد از آن شعرى بخوانى؛ «لا تدع بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و ان كان بعده شعر».(64)
 8 - امام حسن عسگرى‏عليه السلام مى‏فرمايد: گفتن بسم اللّه يارى خواستن از خداوند در جميع شئون زندگى است؛ «بسم اللّه اى أستعين على أمورى كلّها باللّه».(65)
 9 - امام باقرعليه السلام مى‏فرمايد: بسم اللّه نزديك‏ترين اسم به اسم اعظم خداوند است؛ «بسم اللّه الرحمن الرحيم أقرب الى اسم اللّه الأعظم من ناظر العين الى بياضها».(66)
 
 15 - عظمت و قداست نام الهى‏
 
 نام الهى از چنان عظمت و قداستى برخوردار است كه اگر به هنگام ذبح حيوان ذكر شود، آن حيوان حلال، وگرنه گوشت آن حيوان حرام مى‏گردد. از اين رو، قرآن كريم به صورت سلب و ايجاب آن را مطرح مى‏كند. گاهى مى‏فرمايد: از آن حيوانى كه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد؛ «و لا تأكلوا ممّا لم يذكر اسم اللّه عليه و انّه لفسق»(67)، گاهى مى‏فرمايد: از آن حيوانى كه نام خدا بر آن برده شده، بخوريد؛ «فكلوا ممّا ذكر اسم اللّه عليه ان كنتم باياته مؤمنين».(68)

26) يس / 83 ؛ تفسير كبير / ج 26 / ص 113 با اضافات.
27) بقره / 285.
28) ابراهيم / 10.
29) آل عمران / 9.
30) حج / 5.
31) بقره / 2.
32) بقره / 23.
33) روم / 30.
34) اسراء / 83.
35) اسراء / 67.
36) يونس / 12؛ الميزان / ج 13 / ص 186.
37) انعام / 63.
38) انعام / 63؛ الميزان / ج 7 / ص 137.
39) يونس / 22.
40) تفسير كبير / ج 17 / ص 67.
41) اعراف / 172.
42) روم / 30 ؛ نمونه / ج 7 / ص 6.
43) انعام / 63.
44) الميزان / ج 7 / ص 137.
45) انعام / 102.
46) الميزان / ج 7 / ص 309.
47) طور / 35.
48) نمونه / ج 22 / ص 453.
49) انعام / 76.
50) الميزان / ج 7 / ص 185.
51) انبياء / 21.
52) ملك / 3؛ مبدأ و معاد ، آية اللّه جوادى / ص 142.
53) زخرف / 84.
54) سفينة البحار / ج 1 / ص 128.
55) بقره / 164.
56) فرقان / 45.
57) كشف الاسرار / ج 1 / ص 441.
58) غاشيه / 17.
59) نمونه / ج 26 / ص 428.
60) هود / 41.
61) نور / ج 1 / ص 12.
62) بحار / ج 19 / ص 60.
63) مستدرك الوسائل / ج 2 / ص 33.
64) نور الثقلين / ج 1 / ص 6.
65) نور الثقلين / ج 1 / ص 12.
66) نور الثقلين / ج 1 / ص 21.
67) انعام / 121.
68) انعام / 118 ؛ محاضرات.

 

منبع :سایت آقای قرائتی


علی جباری بازدید : 68 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
توصيه‌هاي حجت‌الاسلام والمسلمين قرائتي به معلمان: شادي و خنده را هنگام آموزش فراموش نكنيد.
جمعي از معلمان خواهر و طلاب خواهر روز گذشته در آستانه هفته معلم با حجت‌الاسلام والمسلمين قرائتي ديدار كردند و ضمن تبريك بزرگداشت مقام معلم، از ايشان تجليل به عمل آوردند.
در اين ديدار حجت‌الاسلام والمسلمين قرائتي رئیس ستاد اقامه نماز سخنان خود را چنين آغاز كرد: مي‌خواهم مطلب جديدي را بگويم و يك قدم جلوتر بگذارم. بايد بگويم كه معلمي شغل خداست. امام فرمودند معلمي شغل انبيا است من هم مي‌گويم كه معلمي شغل خداست. قرآن مي‌فرمايد: الرَّحْمَنُ عَلَّم. ضمن اينكه با توجه به آيات قرآن مي‌توان معلمي را شغل جبرائيل نيز دانست.
این معلم قرآن سخنان خود را با ذكر خاطره‌اي ادامه داد: حدود 37 سال پيش كه من طلبه گمنامي بودم، شخصيت مشهوري مثل دكتر بهشتي با من تماس گرفت و گفت: «بنده مي‌خواهم از تهران به قم بيايم چراكه حرف مهمي با شما دارم. يك ساعت هم مهمان شما خواهم بود. ضمن اينكه در آن زمان كسي خانه‌تان نباشد.» ايشان سر موعد تشريف آورند. يكي از فضلا هم كه الان از آيت‌الله‌ها هستند در اتاق من تشريف داشتند كه دكتر بهشتي خواستند تنها با من حرف بزنند. ايشان گفتند: «بايد به شما يك تبريك بگويم و يك خطر را هشدار دهم. تبريك به خاطر اينكه معلم خوبي هستي و خطر اينكه شما از معلمي دست برداري و منبري بشوي. چون به منبري‌ها پول مي‌دهند من مي‌ترسم بعد از مدتي پول خوبي به شما بدهند كه به شما بچسبد و ديگر تخته سياه و معلمي را كنار بگذاري.» بعد از من پرسيد كه خودم و خانواده‌ام چقدر در ماه خرج دارم. من خرج خودم را گفتم. ايشان گفت: «من ماه به ماه اين پول را به حساب شما مي‌ريزم كه شما بدون دغدغه فقط به معلمي بپردازي و منبري نشوي.» از ايشان پرسيدم اين پول از كجا مي‌آيد؟ ايشان گفت: «سهم امام است.» گفتم زندگي ما زاهدانه نيست. به هر حال خانه ما آن زمان منزل قشنگي بود. فرش‌هاي دستباف داشتيم و خانه ما مبلمان بود در حالي كه آن زمان هيچ آخوندي مبل نداشت. به ايشان گفتم وضع خانه ما را مي‌بينيد كه خوب است. در حالي كه با سهم امام بايد زندگي ساده‌اي داشت. همچنين گفتم تعجب مي‌كنم شما از تهران زنگ زديد و اين راه را آمديد و اين پيشنهاد را به من داديد فقط به خاطر اينكه من معلمي را ادامه دهم؟ ايشان گفتند: «بله. به همين قصد آمدم.» گفتم به خاطر اين حركت شما كه اين قدر براي معلمي اهميت قائل هستيد، من قول شرف مي‌دهم كه تا آخر عمر دست از معلمي برندارم. بعد از انقلاب هم موقعيت‌هاي مختلف از جمله امام جمعه‌اي، نمايندگي مجلس، قاضي‌گري و ... براي من پيش آمد اما من معلمي را رها نكردم. از آقاي بهشتي پول نگرفتم اما به خاطر عنايت ايشان دست از معلمي برنداشتم.
وي در بيان اهميت شغل معلمي چنين سخنان خود را ادامه داد: معلمي با شغل‌هاي دگير تفاوت چشمگيري دارد. مثلا معلم ربطي به مهندس ندارد. مهندس سالن مي‌سازد اما معلم آدم مي‌سازد. يك سالن خوب حداكثر يك قرن دوام مي‌آورد. اما آثار تربيتي معلم تا انتهاي بشريت پابرجا مي‌ماند. مهندس فقط مغزش مهندس است اما معلم تمام حركاتش، كردارش و گفتارش معلم است. بنابراين معلمي هم شغل خداست هم شغل پيغمبر و انبيا است منتها اينكه معلم خوب بايد چه خصوصياتي داشته باشد، سخن ديگري است.
حجت‌الاسلام قرائتي در ادامه چند توصيه به معلمان ارائه كرد: اول اينكه معلم نيت دريافت پول نداشته باشد. نه اينكه پول نگيرد. فقط نيت اين كار را نداشته باشد. مثل اين مي‌ماند كه وقتي شما لباس مي‌شوييد، غذا هم هضم مي‌شود، ورزش هم مي‌كنيد اما اينها نيت شما نيست. هدف شستن لباس است كه در كنارش چيزهاي ديگر به دست مي‌آيد كه اين اشكالي ندارد. بر اين اساس اخلاص معني پول نگرفتن را نمي‌دهد. اخلاص يعني نيت مادي نداشتن.
وي ادامه داد: مسئله دوم دلسوزي است. معلم بايد از درون بسوزد. سوم اينكه معلم بايد بي تكلف باشد. نبايد به چيزي گير بدهيم. اگر كاري انجام شد كه شد. اگر هم نشد، نشد. مثلا اينكه كلاس درس چه شكلي است؟ چند متر است و ... نبايد مهم باشد.
حجت‌الاسلام قرائتي در اين زمينه نيز مثالي ذكر كرد: بنده يك بار كلاسي برگزار كردم كه نه تخته سياه داشتيم، نه گچ و نه تخته پاك‌كن. يك تكه مقوا آوردم كه با ذغال روي آن مي‌نوشتم. جوراب خودم را هم به تخته پاك‌كن تبديل كردم. بي‌تكلفي گار را راحت‌تر مي‌كند. قرآن هم انسان را از تكلف داشتن بر هزر داشته است.
وي چهارمين ويژگي يك معلم را چنين ذكر كرد: گفتگوي تن به تن نبايد براي يك معلم فراموش شود. اثري در اين نوع گفتگو هست كه در گفتگوي ميليوني نيست. پنجم اينكه معلم از آموزش برخي علوم بي‌مورد بپرهيزد. برخي چيزها به درد كسي نمي‌خورد. مثلا اينكه نماز در قطب شمال كه شش ماه شب و شش ماه روز است، به چه شكل است به ما چه ربطي دارد؟
حجت‌الاسلام قرائتي خطاب به جمع حاضر گفت: حرف‌هايي كه مي‌زنيد بايد مورد نياز باشد. يك بار جايي بودم بعد از نماز دعايي خوانده شد با اين معني كه خدايا من در بيابان‌ها حيرانم. خدايا نمي‌دانم رزق من كجاست در صحرا يا دريا؟ در شهر يا روستا ... به آن فرد گفتم اين چه دعايي است كه مي‌خواني مگر تو در اين وضعيتي؟ مگر در بياباني؟ گفت: اين دعا در مفاتيح آمده. گفتم آمده باشد احتمالا زماني يك فردي در اين وضعيت بوده اين دعا رو خوانده چه ربطي به تو دارد! يا يكبار در جمكران عده‌اي دانش‌آموز 9 ساله را آورده بودند. مناجات عارفان مي‌خواندند. الهي نفسي معيوب و قلبي مهجور... كه من در واكنش به آن گفتم برو كشكت را بساب تو كه هنوز نفس نداري، چنين دعايي مي‌خواني. اين است كه بايد بدانيم چه چيزي را براي چه كسي مي‌گوييم. هر چيزي براي هر كسي مناسب نيست. مفاتيح مثل داروخانه مي‌ماند. ما كه نبايد هرچه دارو در داروخانه است را بخوريم. بايد هر موقع بسته به نياز دارويي لازم داشتيم از آن مصرف كنيم.
وي توصيه ديگري براي معلمان داشت: مسئله بعدي اينكه شاد باشيد و هنگام آموزش خنده و شادي را با كار تركيب كنيد تا اثربخش‌تر باشد. يادگيري با خنده و شادي  بسيار ماندگار و تاثيرگذار است. مثلا من به فكر اين هستم كه يك سايت خنده راه بياندازم. چه كسي گفته است كه ما آخوندها فقط بايد بگريانيم. توصيه بعدي من به شما اين است كه لباس تيره نپوشيد. رنگ تيره اثر بدي براي آموزش‌گيرنده دارد. رنگ شاد و ساده بسيار مفيد است. ضمن  اينكه با تنوع و شاد صحبت كنيد. قرآن هم گاهي با يك هدف چند چيز متنوع را در كار هم آورده است مثلا در جيي شتر و آسمان را كنار يكديگر مي‌گذارد تا يك مفهوم را برساند و از اين طريق تنوع بخشيده است.
حجت‌الاسلام قرائتي اين چنين براي حاضران دعا كرد: انشاءالله كه معلم‌هاي خوبي بشويد. ضمنا از شما درخواست مي‌كنم به موضوع نماز به خصوص در آموزش به كوچك‌ترها بسيار دقت كنيد.

 

منبع:سایت آقای قرائتی

علی جباری بازدید : 79 پنجشنبه 07 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

 

امام زمان


امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرموند: برای تعجیل ظهور من - در هر موقعیّت مناسبی - بسیار دعا کنید که در آن فرج و حلّ مشکلات شما خواهد بود.


حدیث: قال الإمام المهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف):

الَّذی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ فی أرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فی بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَأْویلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ. تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 16

امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرموند: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم. همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می‌باشیم، حلال و حرام را می‌شناسیم، تأویل و تفسیر آیات قرن را عارف و آشنا هستیم.

 

حدیث: قالَ (علیه السلام) : أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إلی رُواةِ حَدیثِنا (أحادیثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَیْکُمْ. بحارالأنوار: ح 2، ص 90، ح 13، و 53، ص 181، س 3، وج 75، ص 380، ح 1.

فرمود: جهت حل مشکلات در حوادث به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید که آن‌ها در زمان غیبت، خلیفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن‌ها می‌باشم.

 

حدیث: قالَ (علیه السلام) : أنَا خاتَمُ الاْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلی وَ شیعَتی. دعوات راوندی: ص 207، ح 563.

فرمود: من آخرین وصیّ پیغمبر خدا هستم به وسیله من بلاها و فتنه‌ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.

 

حدیث: قال الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) : الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا.

فرمود: حقانیّت و واقعیّت با ما اهل بیت رسول الله صلّی الله علیه وله وسلّم می‌باشد و کناره‌گیری عده‌ای، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا که ما دست پرورده های نیکوی پروردگار می‌باشیم؛ و دیگر مخلوقین خداوند، دست پرورده‌های ما خواهند بود. بحارالأنوار: ج 53، ص 178، ضمن ح 9.

امام زمان (عج) فرموده‌اند: زمان ظهور مربوط به اراده خداوند متعال می‌باشد و هرکس زمان آن را معین و معرفی کند، دروغ گفته است.

حدیث: قالَ (علیه السلام) : لا یُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ ثِمٌ، وَ لا یَدَّعیهِ إلاّ جاحِدٌ کافِرٌ

فرمود: کسی با ما، در رابطه با مقام ولایت و امامت مشاجره و منازعه نمی‌کند مگر آن که ستمگر و معصیت کار باشد، همچنین کسی مدّعی ولایت و خلافت نمی‌شود مگر کسی که منکر و کافر باشد. بحارالأنوار: ج 53، ص 179، ضمن ح 9.

 

حدیث: قالَ الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) (علیه السلام) : وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ.

فرمود: هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما - اهل بیت عصمت و طهارت - بر مبنای عمل به سنّت و اجراء احکام الهی قرار دهید، پس همانا که موعظه‌ها و سفارشات لازم را نموده‌ام؛ و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه می‌باشد. بحارالأنوار: ج 53، ص 179، س 16، ضمن ح 9.

 

امام زمان

حدیث: قالَ الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف): أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ إلَی اللهِ، وَ کَذَبَ الْوَقّاتُونَ

امام زمان (عج) فرموده‌اند: زمان ظهور مربوط به اراده خداوند متعال می‌باشد و هرکس زمان آن را معیّن و معرّفی کند دروغ گفته است. بحارالأنوار: ج 53، ص 181، س 1، ضمن ح 10

 

حدیث: قالَ الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف): أکْثِرُواالدُّعاءَ به تعجیلِ الْفَرَجِ، فَإنَّ ذلِکَ فَرَجَکُمْ.

فرمود: برای تعجیل ظهور من - در هر موقعیّت مناسبی - بسیار دعا کنید که در آن فرج و حلّ مشکلات شما خواهد بود. بحارالأنوار: ج 53، ص 181، س 23، ضمن ح 10.

 

حدیث: دَفَعَ إلَیَّ دَفْتَراً فیهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاةٌ عَلَیْهِ، فَقالَ علیه السلام : فَبِهذا فَادْعُ.

یکی از مؤمنین به نام أبومحمّد، حسن بن وجناء گوید: زیر ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم که حضرت ولیّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را دیدم، دفتری را به من عنایت نمود که در آن دعای فرج و صلوات بر آن حضرت بود. سپس فرمود: به وسیله این نوشته‌ها بخوان و برای ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحیّت بفرست.

إکمال الدّین شیخ صدوق: ص 443، ح 17، بحارالأنوار: ج 52، ص 31، ضمن ح 27

 

منبع :تبیان

علی جباری بازدید : 141 پنجشنبه 07 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

کسب مقام قهرمانی هفتمین دوره المپیاد ورزشی دانش آموزان مدارس سما سراسر کشور در رشته بسکتبال توسط دانش آموزان عزیز : علیرضا رهنما ،ماهان مؤمنی ،مرتضی مؤمن زاده،علیرضا هاشمی،پوریا علیرضایی ،به مربیگری آقای رسول میر شکار از مدرسه راهنمایی پسرانه سما واحد مبارکه را تبریک عرض می نماییم.  

 

 شورای تربیتی مدرسه راهنمایی پسرانه سما مبارکه

علی جباری بازدید : 80 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)


 بسم الله الرحمی الرحیم

زمانى كه حضرت زهراى مرضيه سلام الله عليها در بستر بيمارى بودند، زنان مدينه به ملاقات ايشان آمدند و از احوال حضرت جويا شدند اما حضرت زهرا سلام الله عليها در پاسخ احوالپرسى آنان شروع به امر به معروف و نهى از منكر نمودند كه اين اقدام حضرت درسى شد براى تمام مردم تا به ايشان تأسى ورزند.
حضرت زهرا سلام الله عليها در سخنان خويش خطاب به زنان مدينه فرمودند: مردان شما خلافت را به كجا سوق دادند؟ پيچاندند جريانى را كه جبرئيل آورده بود و بيرون آوردند از دستش آن كه خبير بود.
حضرت زهرا سلام الله عليها در اين جملات خود از امامت و ائمه عليهم السلام تعبير به رواسى رسالت و قواعد نبوت نمودند و تأكيد نمودند بر اين كه مردان شما نبوت و رسالت را پيچاندند؛ يعنى آن را از مسير اصلى خويش خارج ساختند.
حضرت زهرا سلام الله عليها در شرايطى اين امر به معروف را انجام دادند كه مى دانستند در حال حاضر اثرى نخواهد داشت و در ضمن نيز به قيمت جان شان تمام خواهد شد؛ اما با اين وجود آن را انجام دادند و اين به خاطر آن بود كه حضرت مى خواستند عملاً يك مسأله ى شرعى را بيان سازند به طورى كه برخى از مراجع تقليد نيز بر همين اساس فتوا داده اند.
گاهى امر به معروف و نهى از منكر در شرايطى خاص واجب مى شود و آن نيز هنگامى است كه اصل دين در حال از بين رفتن است، لذا ديگر براى انجام آن شرايطى وجود ندارد و حضرت زهرا سلام الله عليها نيز با علم به تمامى اين مسائل چنين عملى را انجام دادند.
پنهان بودن قبر حضرت زهرا سلام الله عليها نيز از استثنائاتى است كه خداى متعال قرار داده است، زيرا قبر اميرالمؤمنين عليه السلام نيز تا بيش از صد سال مخفى بود اما سرانجام آشكار شد ولى خداى متعال اراده كرده است تا قبر حضرت زهرا سلام الله عليها همچنان مخفى بماند.
بايد به حضرت زهرا سلام الله عليها تأسى نموده و هرآنچه را كه از آن حضرت مى شنويم و يا مى بينيم، به آن عمل كنيم و در مقام بيان احكام الهى نيز خسته نشويم زيرا اين اقدام حضرت سلام الله عليها درسى براى تمام تاريخ بود.
آنچه از زبان حضرت زهرا سلام الله عليها صادر گرديده و آنچه شخصاً عمل نموده و يا تقرير فرموده اند در حجيت مانند قرآن بوده و اطاعت از آن واجب است.


منبع:شبکه جهانی اسلام

درباره ما
سلام دوستان عزیز و بازدید کنندگان محترم این وبلاگ متعلق است به مدرسه راهنمایی پسرانه سما واحد مبارکه، که از این به بعد قصد داریم رابط بین ما و دانش آموزان عزیز مدرسه و اولیاء محترم دانش آموزان و همچنین کارکنان و دبیران محترم آموزشگاه و کلیه بازدید کنندگان محترم باشد در ضمن محلی است برای درج مطالب علمی ،مذهبی ،تربیتی و خبری . بدون تردید نظرات و پیشنهادات و انتقادات بازدید کنندگان محترم می تواند موجب دلگرمی ما و بهتر شدن وضعیت وبلاگ باشد . به امید همراهی شما . علی جباری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    اخبار مدرسه

    جدیدترین اخبار: 

    ثبت نام از دانش آموزان مدرسه برای شرکت در کلاسهای تابستانی در دفتر مدرسه 

    برگزاری مراسم تقدیر از دبیران و همکاران بمناسبت روز معلم 

    شرکت دانش آموزان برگزیده مدرسه در جشنواره فرهنگی و هنری منطقه 4 سما  

    شرکت دانش آموزان مدرسه در مسابقات منطقه ای طرح قدس منطقه 4 سما 

    کسب رتبه اول وبلاگ نویسی منطقه 4 سما توسط دانش آموز سجاد عارفی کلاس دوم 

    کسب رتبه اول روخوانی  قران توسط دانش آموز پویا احمدی و رتبه اول مفاهیم قران توسط سروش کاظمی نژاد کلاس اول در منطقه 4 سما

    ثبت نام از دانش آموزان داوطلب شرکت در کلاسهای تابستانه

    دانش آموزان علاقمند به شرکت درکلاسهای تابستانه سما که در رشته های ورزشی،علمی، و تقویتی درسی در تیرماه و مردادماه سال جاری از طرف مدرسه برگزار می گردد می توانندبرای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به دفتر مدرسه مراجعه نمایند.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 25
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 107
  • بازدید سال : 462
  • بازدید کلی : 7,435